English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
daddy-long-legs U بابا لنگ دراز
daddy-long-legs U رجوع شود به fly crane
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
daddy U بابا
sugar daddy <idiom> U پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
sugar daddy U مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
legs U مسافت طی شده قایق در یک دور
legs U پایه
legs U ساق
legs U مسیر ممکن در یک تابع
legs U ساق پا
on one's/its last legs <idiom> U نیرو وسودمندی
he is on his legs U از بستربرخاسته است
he is on his last legs U پایش لب گوراست
he is on his last legs U در دم واپسین زندگی است
he is on his legs U بر پا ایستاده است
he is on his legs U کارش دایراست
legs U ساقه
legs U ران
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs U قسمتی از مسابقه
legs U شاخه مسیر حرکت
legs U خط واصل بین دو نقطه شاخه
legs U ساق مثلث قائم الزاویه
legs U دوندگی کردن
legs U پا زدن
legs U بخش قسمت
legs U پا پاچه
legs U پاچه شلوار
he is on his last legs U کار وبارش خوب نیست
to take to one's legs U ریختن
to have the legs of U پیش افتادن از
to have the legs of U تندتر رفتن از
peg-legs U پای چوبی
sea legs U شاخههای مسیر حرکت ناو
peg-legs U پای ساختگی
he walked me off my legs U مراخسته کرد
tail between one's legs <idiom> U احساس شرمندگی
with the legs crossed U چهارزانو
sheer legs U ماچونه
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
to stand on one's own legs U متکی بخود بودن
to fall on one's legs U از دشواری رها شدن
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
shear legs U جرثقیل پایه دار
sheer legs U یکجور جرثقیل
peg-legs U دارای پای مصنوعی
to stretch one's legs <idiom> U خستگی درکردن
sheer legs U سه پایه
thoracic legs U پایچسبیدهبهقفسهسینه
ido not feel my legs U نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
He came back with his tail between his legs. U دست از پ؟ درازتر برگشت
Stretch your legs according to your coverlet . <proverb> U پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
I had pins and needles in my legs. U ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs . U میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
My legs fell asleep [are numb] . U ساق پاهایم خوابشان برده [سر شده اند] .
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. U طولش نده (زود باش )
long a go U مدت زیادی پیش
it will not take long U نخواهدکشید
long a U مدت مدیدی بعد
how long since is it? U چند وقت پیش بوده است
long little U زنده باد
it will not take long U طولی
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
as long as U ازوقتی که
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
so long U خدا حافظ
as long as U از زمانیکه
so long U بامیددیدار
so long as U تاوقتی که
so long as U مادامی که بشرطی که
as long as U بمدت طولانی
long a U مدتهاپس ازان
before long U بزودی
long course U استخر 05 متر
long little U پاینده باد
for long U خیلی
See you again . So long. U به امید دیدار
To wish (long) for something. U آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
go long U تلاش درپاس طولانی بجلو
not long a U مدتی نگذشته است
not long a U چندوقت پیش
long a go U مدتی پیش
how long U تاکی تاچه وقت چقدر
not long a go U چندی پیش
for long U مدت زیادی
very long U برد خیلی زیاد
very long U شعاع عمل زیاد
not long a go U همین تازگی ها
get a long with you U بروپی کارت
at long last U بالاخره
at long last U عاقبت
at long last U اخرالامر
before long U بهمین زودی
how long since is it? U چندوقت است
as long as U تا زمانیکه بمقدار زیاد
long- U مدت زیاد
long- U مناسب بودن
I've known her at least as long as you have. U آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
long- U مدید
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
long- U طولانی طویل
long- U دراز
long U مدت زیاد
long U طولانی
to say so long to somebody U با کسی خداحافظی کردن
long- U طولانی
long- U بلند
long- U توپ بلند به اوت
long- U طی مسافت زیاد توپ
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U :اشتیاق داشتن
long- U دیر گذشته ازوقت
long- U کشیده
long U بلند
as long as U بشرطی که
long U دیر گذشته ازوقت
long U کشیده
long U مدید
long U طولانی طویل
long U دراز
come a long way <idiom> U برنامه بزرگی ریختن
as long as <idiom> U به شرط اینکه ،به این شرط که
long on U موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long U :اشتیاق داشتن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U طی مسافت زیاد توپ
long U مناسب بودن
long U توپ بلند به اوت
night long U از سر شب تا بامداد
of long duration U مدید
long sighted U دوربین
long sea U دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore U کرانهای
not long ago U اخیرا
not long ago U چندی پیش
of long continvance U دیرپای
of long continvance U ماندگار
of long standing U طولانی
of long standing U بادوام
second long period U تناوب بزرگ دوم
of long duration U دیرپای
long shore U وابسته بدریا کنار
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long siht U دور بینی
long tom U توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust U تک نفوذی طولانی یادوردست
long siht U نظردور رس
long splice U پیوند بلند
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering U رنج کش
long suffering U رنجبر
long thrust U سخمه بلند
long suffering U زحمت کش
long thrust U وضعیت سخمه بلند
long term U بلند مدت
long suffering U سختی کش
long suffering U بردباری رنجبری
long suffering U زحمت کشی
long term U طویل المدت
long sightedness U دور اندیشی
long tom U تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long sightedness U دوربینی
long shot U کسیکه درمسابقات
long shot U شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot U شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long windedness U پرگویی
long windedness U روده درازی
long wind U طاقت زیاد دویدن
long wind U دراز نفسی
long shunt U شنت دراز
long sight U دوربینی
long sight U نظر دوررس
long tongue U پر حرفی
long tongue U وراجی
long ton U تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long ton U تن بزرگ
long sighted U تیزبین
long sighted U دوراندیش
long tom U درخت الواراسترالیایی
long term U دراز مدت
I will not detain you long. U خیلی وقتتان را نمی گیرم.
In the long run right will out. <proverb> U یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run <idiom> U آینده دور،درآخر
long term <adj.> U بلند مدت
over the long run <idiom> U درآخر
long shot <idiom> U شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom> U مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> U مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom> U افسرده وغمگین
all day long <idiom> U تمام روز
How long were you away from Iran ? U چه مدت درایران نبودید ؟
He did not live long enough to … U آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him. U با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face . U با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
How long will you be staying? U چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long? U چرا اینقدر طول میکشد؟
I will not detain you long. U خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
long term <adj.> U دراز مدت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com