English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crystal plane U سطح کریستالی
crystal plane U سطح بلوری
crystal plane U صفحه بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crystal U کریستال
crystal U ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U زلال بلوری کردن
crystal U بلور
crystal U شفاف
crystal U بلور کوارتز
crystal mixer U ترکیب کننده دیودی
crystal pendant U اویز
crystal pickup U پیکاپ بلورین
crystal pickup U پیک اپ کریستالی
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
crystal pulling U بلور پردازی
crystal rectifier U دیود
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
crystal set U رادیوی ترانزیستوری
crystal set U اشکارساز کریستالی
crystal set U گیرنده اشکارساز
crystal microphone U میکروفون بلوری
crystal lattice U شبکه بلور
crystal diode U دیود بلوری
crystal diode U دیود
crystal energy U انرژی بلور
crystal filter U صافی بلورین
crystal gazer U ساحر یا جادوگر
crystal gazing U بلور بینی
crystal glass U بلور
crystal grain U دانه بلوری
crystal growth U رشد بلور
crystal lattic U شبکه کریستالی
crystal lattice U شبکه بلورین
crystal lattice U شبکه بلوری
crystal lattice U شبکه کریستالی
crystal detector U اشکارساز بلورین
crystal structure U ساختار بلور
molecular crystal U بلور مولکولی
monovalent crystal U بلور تک والانسی
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
quartz crystal U بلور کوارتز
quasi crystal U شبه بلور
rock crystal U سنگ بلور
single crystal U تک بلور
x cut crystal U کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
crystal button U ریسهکریستالی
crystal drop U اشککریستالی
crystal clear U واضح-مبرهن
I cant do any crystal – gazing . U علم غیب که ندارم
mixed crystal U کریستال امیخته
mixed crystal U کریستال مخلوط
crystal system U دستگاه بلور
crystal transducer U مبدل
crystal transducer U کریستالی
crystal water U اب تبلور
detecting crystal U بلور اشکارساز
distorted crystal U بلور واپیچیده
filter crystal U کریستال صافی
host crystal U بلور زمینه
host crystal U بلور میزبان
iceland crystal U بلور ایسلند
ideal crystal U کریستال ایده ال
ionic crystal U بلور یونی
metal crystal U بلور فلز
as clear as crystal <idiom> U مثل اشک چشم [زلال]
crystal defect U نقص بلور
crystal control U تنظیم با بلور
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
colored crystal U بلور سنگین
cast crystal U بلور ریخته
atomic crystal U بلور اتمی
crystal ball U انتن رادار
crystal balls U انتن رادار
crystal allotropy U چند شکلی بلور
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
covalent crystal U بلور کووالانسی
valence crystal U بلور کووالانسی
liquid crystal U کریستال مایع
crystal axis U محور کریستال
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
interplanar crystal spacing U فاصله بین صفحهای
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
crystal ball stopper U گلوله بلوری شیشه لیموناد
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
crystal field theory U نظریه میدان بلور
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
plane U صاف هواپیما
plane U هواپیما
plane U با رنده صاف کردن
plane U صاف کردن پرواز
plane U جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane U صاف مسطح
plane U هموار
plane U صفحه
plane U سطح مستوی
to plane a way or down U بارنده صاف کردن
plane U رنده کردن
plane U افقی سطح افق افقی کردن
plane U سطح تراز مسطح
plane U رنده
plane U سطح صاف
plane U رویه هموار
plane U سطح هموار
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane U مسطح
z-plane U صفحه مختلط [ریاضی]
reflection plane U صفحه بازتاب
rabbet plane U رنده کام کنی
scheduled plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
routing plane U رنده کفرند
routing plane U رنده تهرند
rolling plane U صفحه غلطشی
reflection plane U صفحه انعکاس
passenger plane U هواپیمای مسافربری
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane of departure U سطح قائم تیر
plane of fire U سطح تیر
plane of fire U افق مسیرتیراندازی
plane of reflection U صفحه بازتاب
plane of rotation U سطح دوران
plane of site U سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of symmetry U سطح تقارن
plane of symmetry U صفحه تقارن
plane polarized U تابشهای الکترومگنتیک
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane wave U موج صفحهای
plane wave U موج مسطح
polarization plane U صفحه قطبش
plane of departure U سطح قائم مسیر گلوله
plane tree U درخت چنار
stick plane U رنده با تیغه گرد
symmetry plane U صفحه تقارن
this line is p to that plane U این خط نسبت به ان سطح عموداست
tooth plane U رنده دندانه دار
toothing plane U رنده خشخاش
toothing plane U رنده خط گیری
torpedo plane U هواپیمای اژدر افکن
plane [Platanus] U درخت چنار
diving plane U پرهزیردریایی
rabbet plane U رنده دو راهه
What time does the plane take off? U چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
plane figure شکل مسطح
plane projection U طرحمسطح
stick plane U رنده میله دار
smoothing plane U رنده دو تیغ
sagittal plane U صفحه سهمی
sash plane U رنده بغل
sea plane U هواپیمایی دریایی
slant plane U صفحه مسیر هدف
complex plane U صفحه مختلط [ریاضی]
slip plane U سطح لغزش
smooth plane U رنده صاف کاری
smooth with the plane U رنده کردن
smoothing plane U رنده پرداخت
To board a plane. U سوار هواپیما شدن
plane of bending U صفحه خمش
crossing plane U سطح تقاطع
focal plane U صفحه کانونی
frontal plane U سطح تاجی
glide plane U سطح لغزش
grooving plane U رنده کام کنی
grooving plane U رنده شیار
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hand plane U رنده کردن دستی
horizontal plane U صفحه افقی
horizontal plane U صفحه عرضی
transverse plane U صفحه افقی
transverse plane U صفحه عرضی
image plane U سطح تصویر
incidence plane U صفحه تابش
plane of incidence U صفحه تابش
incline plane U سطح مایل
incline plane U غفلت گاه
focal plane U افق کانونی
focal plane U افق مار بر کانون عدسی
datum plane U سطح مبنای اب دریا
cross plane U رنده کردن
core plane U صفحه چنبره ها
compass plane U رنده سینه
cleavage plane U سطح مرزی
chord plane U صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
battle plane U هواپیمای جنگی
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
attack plane U هواپیمای تک
air plane U طیاره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com