English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cross reference U مراجعه متقابل
cross reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference U سیستم مختصات
cross reference U شبکه چهارخانه
cross reference U ارجاع متقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cross-reference U مراجعه متقابل
cross-reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference U سیستم مختصات
cross-reference U شبکه چهارخانه
cross-reference U ارجاع متقابل
cross reference generator U بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
cross reference generator U متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
cross reference table U جدول ارجاع متقابل
Other Matches
cross way=cross road U چهارراه
reference U سفارش
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
reference U دستیابی به محلی در حافظه
reference U معرفی
reference U توصیه
in reference to U با اشاره به
with reference to U با اشاره به
with reference to U عطف به
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
self reference U خود ارجاع
reference U ارجاع
reference U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference U ارجاع امر به داوری
reference U معرف
reference U توصیه
reference U سوابق
reference U مدارک
reference U مرجع
reference U مراجعه رجوع
reference U کتاب بس خوان بازگشت
reference U مراجعه و رجوع کردن
reference U منبع
reference U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference U عطف
reference U استفتاء کردن
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference U ماخذ
reference U لیست موضوعات مرتب شده
reference U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference U لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U اندیسی که ارجاعی به متن است
reference U اشاره
reference U بازگشت مرجع
reference U راده
map reference U فهرست شناسایی نقشه
sortie reference U شماره پرواز
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
ideas if reference U افکار عطفی
forward reference U ارجاع به جلو
geographic reference U سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
global reference U ارجاع سراسری
with reference to letter no U با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
external reference U ارجاع خارجی
frames of reference U چهارچوب داوری
backward reference U ارجاع به عقب
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
call by reference U فراخوانی با ارجاع
cell reference U ارجاع سل
circular reference U ارجاع چرخشی
reference book U کتابمرجع
point of reference U آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
delusion of reference U هذیان بخود بستن
explicit reference U خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
external reference U مرجع خارجی
frame of reference U چهارچوب داوری
reference time U زمان مرجع
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reference electrode U الکترود مرجع
reference electrode U الکترود مبنا
reference edge U لبه مرجع
reference datum U سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference cell U پیل مرجع
reference cell U پیل مبنا
reference axes U محورهای مرجع
reference address U نشانی مرجع
punctuation for reference U زیر واژه
print reference U شماره سری عکس هوایی
reference frame U دستگاه مقایسهای
reference group U گروه مرجع
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference signal U سیگنال مرجع
reference sheet U برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference sheet U برگ راهنما
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference pilot U نمونه مرجع
reference piece U توپ مبنا
reference phase U فاز مبنا
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference language U زبان مرجع
print reference U شماره عکس هوایی
reference [testimonial] U گواهی
reference [testimonial] U مدرک
letter of reference U معرفی نامه
letter of reference U توصیه نامه
reference point U نقطه مبنا
relative cell reference U ارجاع سل رابطهای
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
lay reference number U شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
cross U گذشتن
to take the cross U صلیب بدوش گرفتن
to cross self U با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
cross U عبوردادن
cross U مصادف شدن با
cross U روبروشدن قطع کردن
cross U دورگه کردن
cross U پیوندزدن کج خلقی کردن
cross U خلاف میل کسی رفتار کردن
cross U تقاطع
cross U عبور کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross U خط بطلان کشیدن بر
st.g's cross U چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
cross U قلم کشیدن بروی
to be cross about something U دلخور بودن از چیزی
cross tell U خبر دادن
cross U صلیب
cross U چلیپا
cross U علامت ضربدر یاباضافه
cross U خاج
cross U حدوسط ممزوج
cross U دورگه
cross U تقلب
cross U نادرستی
on the cross U بطوراریب
cross U اختلاف مرافعه
cross out U قلم زدن
cross over U درو از عقب
cross U پیوندی
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross over U همگذری
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
cross U علامت ضربدر در نقشه کشی
cross U متقاطع
cross U حرکت سمتی
cross U عرضی
cross U قطع کردن متقاطع کردن
cross tell U پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
cross U سانتر کردن
cross section U رویه برش
cross section U سطح مقطع عرضی
cross section U مقطع
olympic cross U صلیب المپیک
moto cross U مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
cross section U برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross section U برش عرضی
cross section U سطح مقطع موثر
cross section U سطح مقطع
cross section U نیمرخ عرضی
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cross support U نگهداشتن بدن بحالت صلیب
cross swords U دست و پنجه نرم کردن
cross talk U تداخل صداها در تلفن
cross talk U القاء
cross section U نیمرخ پهنا مقطع موثر
cross talk U تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
cross servicing U خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
cross slide U کشوی لغزنده عرضی
cross stay U تقویت صلیبی
cross traverse U تراورس عرضی
cross tree U رابط عرضی دکلها
cross validation U وارسی اعتبار
cross vault U طاق چهاربخش
cross voting U رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
cross wall U دیوار همبر
cross wall U دیوار پلهای عرضی
cyclo cross U مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
cross word U جدول لغز
cross word U جدول معمائی
cross wise U چلیپایی ضربدری
cross wise U صلیب وار
cross wires U سیمهای متقاطع
cross trail U جاده سرتاسری عرضی در منطقه
geneva cross U صلیب سرخ
cross talk U تداخل صحبت
cross weight U وزن ناخالص
maltese cross U صلیب
line cross U تقاطع خط
cross talk U تداخل صدا
inverted cross U بالانس صلیب
invention of the cross U جشن یافتن صلیب
cross stay U بست چلیپا
cross stitch U بخیه دوزی بچپ وراست
cross thrust U تراست ناخالص
greek cross U صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
cross tip U پیچ گوشتی چهارسو چارشاخه
cross trail U جاده عرضی
cross wind U باد جانبی
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
cross-gable U [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
cross-church U کلیسای صلیبی
cross-doomed U کلیسای گنبددار
cross-brace U بادبند چپ و راست
cross-bond U آجرچینی فلمنگی
cross-beam U تیر افقی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com