Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
critical activity
U
فعالیت بحرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
activity
U
اکتیوایی
activity
U
رکورد فعالیتهای انجام شده
activity
U
کنش وری
activity
U
فعالیت
activity
U
کار چابکی
activity
U
زنده دلی
activity
U
سازمان
activity
U
ماموریت عمل
activity
U
وفیفه
activity
U
قسمت یکان
activity
U
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity
U
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity
U
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity
U
بخش
self activity
U
فعالیت خود بخود
activity
U
فعال یا مشغول بودن
activity
U
کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activity
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity
U
کار
activity light
U
چراغ فعالیت
activity of soil
U
فعالیت خاک
activity quotient
U
بهر فعالیت
activity rate
U
نرخ فعالیت
activity ratio
U
نسبت فعالیت
activity sampling
U
نمونه گیری از فعالیت
activity time
U
مدت زمانی که شروع و ختم هرفعالیت در یک شبکه اجرائی مشخص میکند
activity time
U
زمان هر فعالیت
activity wheel
U
گردونه فعالیت
major activity
U
شعبه اصلی
major activity
U
قسمت عمده فعالیت عمده
naval activity
U
یکان دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
radio activity
U
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
transshipment activity
U
سیستم حمل و نقل سطح مملکتی سازمان حمل و نقل در سطح وزارت دفاع
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
class ii activity
U
اجرای اماد طبقه 2
class ii activity
U
فعالیت امادی طبقه 2
class i activity
U
اجرای اماد طبقه 1
class i activity
U
فعالیت امادی طبقه 1
business activity
U
فعالیت بازرگانی
auxiliary activity
U
فعالیت فرعی
aman of activity
U
مردکاری
aman of activity
U
مردجدی
optical activity
U
فعالیت نوری
low activity
U
فعالیت پایین
activity drive
U
سائق فعالیت
activity catharsis
U
پالایش عملی
activity designator
U
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
activity cycle
U
چرخه فعالیت
activity coefficient
U
ضریب فعالیت
random activity
U
فعالیت تصادفی
activity chart
U
نمودار فعالیت
activity analysis
U
تحلیل فعالیت
gross motor activity
U
فعالیت حرکت عمده
force activity designator
U
شماره ترتیب فعالیت یکان
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
file activity ratio
U
نسبت فعالیت پرونده
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
critical
U
شاخص
critical
U
بحرانی
critical
U
منتقدانه
critical
U
وخیم نکوهشی
critical
U
انتقادی
critical value
U
ارزش بحرانی
critical
U
حساس
self critical
U
انتقاد کننده از خود
critical
U
واقع درمرحله انتقال
critical
U
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
U
وخیم
critical
U
خطرناک
critical
U
مهم
critical
U
حیاتی بحرانی
critical position
U
پوزیسیون حساس
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical point
U
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution
U
الودگی بحرانی
critical pressure
U
فشار بحرانی
critical ratio
U
بهر شاخص
critical point
U
نقطه بحرانی
critical mass
U
توده مهم
critical mass
U
توده حساس
critical mass
U
جرم بحرانی
critical materials
U
اقلام حیاتی و مهم
critical materials
U
تجهیزات مهم
critical path
U
مسیربحرانی
critical path
U
مسیر بحرانی
critical period
U
دوره بحرانی
critical period
U
دوره شاخص
critical region
U
ناحیه بحرانی
critical region
U
منطقه بحرانی
critical valve
U
مقدار بحرانی
critical velocity
U
سرعت بحرانی
Critical Regonalism
U
منطقه ی بحرانی
mission critical
U
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
mission critical
U
که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical values
U
مقادیر شاخص
critical region
U
ناحیه شاخص
critical resistance
U
مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance
U
مقاومت بحرانی
critical speed
U
سرعت بحرانی
critical temperature
U
دمای بحرانی
critical temperature
U
درجه حرارت بحرانی
critical point
U
نقطه بحرانی
critical damping
U
خفیدگی بحرانی
critical facility
U
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical flow
U
جریان بحرانی
critical frequency
U
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency
U
فرکانس مرزی
critical frequency
U
فرکانس بحرانی
critical error
U
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical altitude
U
ارتفاع بحرانی
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
critical facility
U
تاسیسات حساس
critical coupling
U
تزویج بحرانی
critical current
U
شدت بحرانی
critical damping
U
میرائی اپریودیک
critical damping
U
میرائی بحرانی
critical date
U
مدت زمان بحرانی
critical coupling
U
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical density
U
چگالی بحرانی
critical depth
U
عمق بحرانی
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical area
U
ناحیه بحرانی
critical height
U
ارتفاع بحرانی
critical magnitude
U
اندازه بحرانی
critical isotherm
U
هم دمای بحرانی
critical isotherm
U
منحنی هم دمای بحرانی
critical deformation
U
تغییر شکل بحرانی
critical amplification
U
تقویت بحرانی
critical angle
U
زاویه بحرانی
critical intelligence
U
اطلاعات حیاتی
critical altitude
U
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical item
U
اماد حساس
critical intelligence
U
اطلاعات مهم
critical item
U
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit
U
حد بحرانی
critical concentration
U
میزان تمرکز بحرانی
critical height
U
بلندی بحرانی
critical wave legth
U
طول موج بحرانی
critical flicker frequency
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
thermal critical point
U
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical anode distance
U
فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack
U
زاویه حمله بحرانی
critical closing speed
U
سرعت بحرانی پایین
critical angle of attack
U
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical cooling rate
U
میزان سرد کنندگی بحرانی
critical build up resistance
U
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
thermal critical point
U
نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point
U
نقطه توقف
critical angle of attack
U
زاویه حمله
critical voltage parabola
U
شلجمی مقدار ولت قطع
critical path method
U
سی پی ام
critical path method
U
روش مسیر بحرانی
critical path analysis
U
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis
U
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis
U
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis
U
تحلیل مسیر بحرانی
critical backing pressure
U
فشار حد خلاء بحرانی
critical molecular mass
U
جرم مولکولی بحرانی
critical infinte cylinder
U
قطر بحرانی استوانه
critical incidents technique
U
شیوه رویدادهای شاخص
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical degree of polymerization
U
درجه بحرانی بسپارش
critical raynold's number
U
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical grid bias
U
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical grid current
U
شدت بحرانی شبکه
critical grid current
U
جریان بحرانی شبکه
critical grid current
U
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid voltage
U
ولتاژ بحرانی شبکه
critical heat flux
U
چگالی جریان شبکه
critical heat flux
U
شارحرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture .
U
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
critical heat flux ratio
U
نسبت شار حرارتی بحرانی
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
U
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com