English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
Other Matches
crest U تاج سد
crest U مانع
crest U ستیغ
crest U به بالاترین درجه رسیدن
crest U بالاترین درجه
crest U یال
crest U نوک
crest U خط الراس
crest U کاکل
crest U نوک تیزی راس خاکریز
crest U قله
crest U کلاله
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest value U جریان بیشینه
crest U تاج
crest fallen U خوار
crest clearance U بازی نوک پیچ
crest elevation U فرازای ستیغ تراز ستیغ
crest of spillway U سرآبسطحسد
military crest U خط الراس نظامی
hill crest U نوک تپه
hill crest U خط الراس
crest fallen U سرافگنده
crest level U یال
crest fallen U افتاده
hill crest U قله تپه
crest fallen U تاج
crest elevation U فرازای تاج
clearing U تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearing U تسویه
clearing U تهاتر بانکی
clearing U بوته کنی
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U سترده
clearing U پاک کردن
clearing U جمع کردن
clearing U مکان مسطح
clearing U تسویه تسطیح
clearing U تبرئه
clearing U نقل وانتقال بانکی
clearing U تسطیح
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
included angle of crest U فرجه ستیغ
centre of crest circle U مرکز انحنای ستیغ
centre of crest circle U مرکز خمیدگی
central angle at crest U فرجه ستیغ
arch center for crest U مرکز قوس ستیغ
arch center for crest U مرکزانحنای ستیغ
arch center for crest U مرکز خمیدگی ستیغ
clearing houses U قسمت تهاتر دربانکها
clearing house U اطاق پایاپای
clearing banks U بانک پس انداز
clearing banks U بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing bank U بانک پس انداز
clearing bank U بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing out [of a place] U تخلیه [فضایی]
clearing out [of a place] U اخراج [از مکانی]
clearing house U دفتر تسویه حساب
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing station U پست تخلیه بیماران
clearing house U اتاق تهاتر
clearing house U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses U اتاق تهاتر
clearing houses U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses U دفتر تسویه حساب
clearing houses U اطاق پایاپای
clearing house U قسمت تهاتر دربانکها
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
clearing agreement U موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
clearing outwards U اعلامیه خروج کشتی
clearing operations U عملیات پاک کردن مین
clearing operations U عملیات مین روبی
clearing of jungle U پاکسازی جنگل
clearing iron U سنگ پس زن
clearing iron U جاده پاک کن
clearing block U قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
clearing block U قطعه بازدارنده
paying off [clearing off] [repayment] U بازپرداخت [پرداخت کامل اقساط]
market clearing price U قیمت تعادل در بازار
clearing and switch buying U توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com