Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crashingly
U
خردکردن
crashingly
U
درهم شکستن
crashingly
U
ریزریز شدن
crashingly
U
سقوط کردن هواپیما
crashingly
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashingly
U
سقوط
crashingly
U
سقوط کردن
crashingly
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
U
ورشکستگی ناگهانی
crashingly
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly
U
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashingly
U
متوقف شدن ناگهانی
crashingly
U
از کار افتادن
crashingly
U
پایان عملیات کامپیوتر
crashingly
U
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashingly
U
قفل سرنگون
crashingly
U
متوقف
crashingly
U
شکستگی خرابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com