English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
all crash U زمان فوریت
crash U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash U خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash course U کلاسآموزشی
crash U از کار افتادن
crash U پایان عملیات کامپیوتر
crash U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash U قفل سرنگون
crash U متوقف
crash U شکستگی خرابی
crash U ورشکستگی ناگهانی
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash U سقوط کردن
crash U متوقف شدن ناگهانی
crash U خردکردن
crash U درهم شکستن
crash U ریزریز شدن
crash U سقوط کردن هواپیما
crash U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash U سقوط
crash dive U ناگهان بزیر اب رفتن
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
crash boat U قایق نجات
crash price U قیمت مفت
to crash in [to a party] U سر زده وارد شدن
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
crash dolly U جرثقیل چرخدار اخراجات
crash protected U دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
crash helmets U کلاه خود ایمنی
to fall crash U افتادن وباصداخردشدن
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
crash helmets U خود
crash helmets U کاسکت
crash barrier U حصار کنار جاده
crash helmets U کلاه ایمنی
A crash language course . U دوره فشرده آموزش زبان
disk crash U خرابی دیسک
head crash U شکستگی هد
disk crash U خراش دیسک
crash-landed U سقوط کردن هواپیما
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
crash-land U سقوط کردن هواپیما
crash-lands U سقوط کردن هواپیما
crash land U سقوط کردن هواپیما
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
gate U وسایل ورود ورودیه
down gate U راهگاه پایین دست
gate U دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
nor gate U دریچه نقیض یا
gate U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate U مدخل دریجه سد
gate U در بزرگ
gate U دروازه
nor gate U دریچه نایا
not and gate U دریچه نا- و
not gate U دریچه نا
not gate U دریچه نقیض
not or gate U دریچه نا- یا
or gate U دریچه یا
saw gate U چارچوب اره
or gate U دریچه OR
take out gate U دریچه ابگیر ابیاری
gate U فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate U مدخل
gate U سوزن اتصال به یک FET
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate U راه تغذیه لشعلث
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate U گیت
and gate U دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate U دروازه شروع اسکی
and gate U مدار AND
gate U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
and gate U دریچه و
Gate U ورودی به باند
gate U دریچه
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
nand gate U دریچه ناو
pouring gate U تغذیه قالب
pouring gate U دریچه ریزش
nonequality gate U دریچه نابرابری
sluice gate U اب بند
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
railroad gate U درب ورودی راه اهن
roller gate U دریچه غلطان
ring gate U دهانهحلقوی
lich-gate U راهرو سرپوشیده
lower gate U دروازهپائینی
gate-leg U پایهدروازهایشکل
spillway gate U درخروجآبسطحسد
upper gate U دروازهبالایی
wicket gate U دهانهدریچه
xor gate U دریچه یای ضمنی
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
threshold gate U دریچه استانهای
gate money U پولبلیطورودیه
tainter gate U دریچه لولادار
tainter gate U دریچه قطائی
starting gate U دروازه شروع
sluice gate U دریچه
sluice gate U ابگیره
nand gate U دریچه نقیض و
gate keeper U دروازه بان
equivalence gate U دریچه معادل
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
flap gate U دریچه یک طرفه
flood gate U ابگیره
flood gate U بندسیلگیر
flood gate U سد دریچهای
gate crasher U میهمان ناخوانده
gate electrode U الکترود دریچهای
equivalence gate U دریچه هم ارزی
equality gate U برابر سازی
bifurcation gate U دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
blind gate U دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
burst gate U لامپ پیام گذار
caterpillar gate U دریچه چرخ زنجیری
check gate U دریچه تنظیم
complement gate U دریچه متمم ساز
cow gate U چراگاه گاو
discharge gate U دریچه تخلیه
elementary gate U دریچه مقدماتی
elementary gate U دریچه ابتدایی
equal gate U دریچه برابری
gate hanger U التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf U بدنه دریچه سد
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
head gate U دریچه فوقانی کانال
head gate U دریچه بالادست سد
inclusive or gate U دریچه یای شامل
indicator gate U دریچه شاخص
color gate U دریچه پیام رنگی
lich gate U راهرو
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
logic gate U دروازه منطقی
majority gate U دریجه اکثریت
gate vessel U شناور درب حوض تعمیرات ناو
gate valve U شیر کشویی
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gate valve U شیر قطع جریان
gate transition U شیر فلکه تبدیل
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate tube U لامپ دریچهای
mitre gate recess U دریچهتنفسشمار
jet flow gate U فشاراین دریچه زیاداست
jet flow gate U دریچه با سرلوله
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
gate chamber wall U جایگاه حرکت دریچه
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
master gate valve U مدخلدریچهاصلی
gate-leg table U میزپایهدروازهای
The crowd was pressing against the gate . U جمعیت به درورودی فشار می دادند
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
gate operating ring U حلقهورودیعملکننده
fixed roller gate U دریچه چرخ قرقرهای ثابت
maximum gate trigger current U جریان احتراق حداکثر
bear tape shutter gate U دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger voltage U ولتاژ احتراق حداکثر
memory controller gate array U ارایه درگاه کنترل حافظه
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> U خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com