English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crank U پیچ وخم
crank U دسته
crank U محور
crank U هندل
crank U میل لنگ گرداندن چرخاندن
crank U هندل زدن گرداندن میل لنگ
crank U هندل زدن
crank U کوک کردن
crank U کج
crank U دسته محور
crank U میل لنگ
crank U بست زانویی
crank U خم
crank U پیچیدگی
crank U ادم پست فطرت
crank U خم کردن محوردارکردن
crank U دسته دارشدن
crank web U بازوی میل لنگ
crank pin U پین میل لنگ خار میل لنگ
crank press U پرس کششی اهرم
crank shaft U میل لنگ موتور
crank shaper U ماشین میل لنگ تراش
crank starter U درگیری فالایویل و چرخ دنده میل لنگ راه انداز میل لنگ
crank throw U بازوها و پین میل لنگ
crank pin U اشپیل میل لنگ
crank pin U پین میل لنگ
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
crank brace U مته شتر گلو
crank arm U بازوی لنگ
crank axle U محور لنگ
crank cheek U برجستگی گونههای میل لنگ
crank cheek U لنگ میل لنگ
crank drive U محرک میل لنگ
crank drive U گرداننده میل لنگ
crank handle U اهرم دستی
dual crank U میل لنگ دوبل
starting crank U هندل اتومبیل
crank shaft U میل لنگ
megneto crank U محور اندوکتور
column crank U دستهپایه
megneto crank U محور میگر
reel crank U سرقرقره
support leg crank U محورپایهکمکی
positive crank ventilation U پی سی وی
to go out of gear U خراب شدن
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
gear in U درگیر شدن
out of gear U ازهم سواشده
out of gear U خراب
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
in gear U اماده حرکت
in gear U دایر
in gear U اماده
gear in U درگیری دو چرخ دنده
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear U افزار
gear دنده
gear چرخ دنده
gear U پوشانیدن
gear U کردن اماده کارکردن
gear U پوشش دنده دار
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear U اسباب لوازم
gear U ادوات
gear U جعبه دنده
gear U انتقال دادن
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U الات جامه
to start a car [to crank a car] [American English] U ماشینی را روشن کردن
high gear U دنده قوی خودرو
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
spur gear U چرخ دندانه دار
spur gear U دنده ملخی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
pull gear U چرخ دنده بالابر
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
low gear U دنده کندکن
landing gear U ارابه فرود
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess gear U وسایل غذاخوری
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
planetary gear U دنده خورشیدی
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
rocker gear U تنظیم جاروبک
steering gear U دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
gear housing U پوششچرخدنده
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
high gear <idiom> U آخر سرعت
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear stick U دسته دنده اتومبیل
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bathing gear U لباس شنا [حمام]
gear wheels U چرخ دنده ها
gear cable U کابلچرخدنده
reverse gear U دنده معکوس
worm gear U چرخ دنده حلزونی
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U جعبه فرمان
step up gear U چرخ دنده افزاینده
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
switch gear U وسیله اتصال
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
training gear U گردونه در سمت
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ واسطه
tumble gear U چرخ دنده واسطه
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear U دنده مارپیچی
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
gear wheels U چرخ های دندانه دار
breathing gear U ماسک تنفسی
crown gear U چرخ دنده محدب
differential gear U دنده عقب اتومبیل
driving gear U چرخ دنده محرک
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
elevator gear U گردونه در ارتفاع
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
external gear U تاج دندانه خارجی
fishing gear U اسباب ماهیگیری
flight gear U لباس پرواز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U صداساز
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
gear box U جعبه دنده
arrester gear U سیم نگهدارنده
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
breathing gear U وسیله تنفسی
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
change gear U چرخ دندانه تبدیل
compasition gear U چرخ دنده مرکب
control gear U دستگاه کنترل
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
bevel gear U دنده کرامویل
bevel gear U دنده مورب
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
beaching gear U سرسره قایق
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
gear box U گیربکس
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
gear wheel U چرخ دنده
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear level U تبدیل کردن
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear level U دسته دنده
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear cutter U دنده تراش
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear case U جعبه دنده
gear case U پوسته جعبه دنده
helical gear U چرخ دنده حلزونی
head gear U کلاه تمرین بوکس
head gear U روسری
head gear U پوشش سر
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter U فرز
gear pump U پمپ دندهای
nose landing gear U ترمزفروددماغه
The car is in the reverse gear. U اتو موبیل توی دنده عقب است
main landing gear U ترمزاصلیفرود
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
bevel gear grinder U دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
hour angle gear U ساعتدندهدارگوشهای
change gear mechanism U مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com