English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
covered approach U مسیر پوشیده
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
covered approach U راه نفوذی پوشیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
approach approach conflict U تعارض گرایشی- گرایشی
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
be covered U کلاه برسر بگذارید
covered way U راهسرپوشیده
silk covered U سیم ابریشم پوش
covered space U فضای پوشیده
covered space U فضای سر پوشیده
covered position U موضع پوشیده
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered forge U کوره دیواری
covered electrode U الکترود پوشش دار
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
double silk covered U سیم با دو روکش ابریشمی
rubber covered wire U سیم با روکش لاستیکی
covered storage area U منطقه انبار مسقف
covered bogie truck U کامیونواگنتختسرپوشیده
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
covered parapet walk U گذرگاهسنگرسرپوشیده
covered dovtail joint U درز دم چلچلهای تو کار درز دزدی
slightly covered sky U آسماناندکیپوشیدهازابر
lead covered cable U کابل با غلاف سربی
to be covered by social security U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
to approach one another U به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
to approach somebody [something] U به سمت کسی [چیزی] رفتن
to approach somebody [something] U نزدیک آمدن به کسی [چیزی]
to approach somebody [something] U نزدیک شدن به کسی [چیزی]
to approach something U نزدیک شدن به چیزی
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach U به طرف کسی رفتن
to approach something U نزدیک آمدن به چیزی
approach U معبر
approach U دورخیز
approach U حرکت به سمت جلو
approach U رسیدن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach U پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
approach U نزدیک شدن
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U مسیر فرود
approach U نزدیک امدن معبر
approach U مشی
approach U برخورد
approach U شیوه
approach U برداشت روش
approach U رویکرد
approach U دیدگاه
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
quantitative approach U روش کمی
quantitative approach U دیدگاه کمی
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
missed approach U فرود اضطراری
missed approach U فرود ناقص
line of approach U مسیر تقرب یا فرود
line of approach U راه تقرب به دشمن
line of approach U راه وصول
approach chart U نقشه مسیر فرود
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
approach channel U کانال ورودی- نهر ورودی
systems approach U رویکرد نظام نگر
avenues of approach U راههای نفوذی مسیرهای تقرب
to approach [a topic] U ذکر کردن [موضوعی]
approach transition U تبدیل ورودی
hump approach U برآمدگیکناری
angle of approach U زاویه فرود هواپیما
angle of approach U زاویه تند
angle of approach U زاویه حاده
velocity of approach U سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
underpass approach U نشیب پیوند
underpass approach U سرازیری پیوند
angle of approach U زاویه تقرب هواپیما
approach ramp U شیب ورودی
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
approach ramp U سربالائی ورودی
counter approach U استحکامات متقابله
approach parapets U جان پناه دیوار
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
approach line U خط تقرب به باند
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
approach lane U مسیر تقرب
clinical approach U روش بالینی
approach ramp U فرازورودی
approach route U مسیر تقرب به باند
approach route U مسیرفرود به باند
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach sequence U ترتیب توالی تقرب هواپیماها
approach time U زمان تقرب هواپیما
approach time U زمان نزدیک شدن به باند
approach ramp U فرازای ورود
approach wall U دیواره ورودی
avenues of approach U معابر وصولی
approach gradient U شیب گرایش
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
intrinsic approach U رهیافت درونی
intrinsic approach U رهیافت سرشتی
intermediate approach U مسیر تقرب فرعی
initial approach U تقرب اولیه هواپیما
initial approach U مسیر تقرب اصلی
information approach U روش کسب اطلاعات
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
final approach U مسیر نهایی فرود
expenditure approach U روش مخارج
landing approach U مسیر تقرب
approach end U ابتدای باند فرود
expenditure approach U روش هزینه
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
approach clearance U اجازه تقرب
approach clearance U اجازه فرود
approach chart U نقشه تقرب هواپیما
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
ground controled approach U دستگاه تقرب خودکار
approach avoidance conflict U تعارض گرایشی- اجتنابی
closest point of approach U نزدیکترین نقطه گذر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com