English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cover point U عضو دفاع نزدیک
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has read the book from cover to cover . U کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point to point line U خط نقطه به نقطه
cover U بوته زار پناهگاه شکار
cover U اماده برای برگرداندن توپ
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
from cover to cover U ازاغازتا انجام کتاب
cover U تامین
cover U جلد سرپوش
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover U امادگی
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U سقف زدن
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
under cover <idiom> U پنهان شدن
to cover up U پوشاندن
to cover up U پیچیدن
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
to cover in U پوشاندن
to cover in U پرکردن
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
cover all U بارانی یا روپوش
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
take cover U حفاظ گرفتن
take cover U جان پناه گرفتن
cover all U رولباسی
under cover U سربسته درپاکت
cover U سطح برف
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
cover U بازی دفاعی
cover U پنهان کردن
cover U طی کردن
cover U اختفاء
cover U جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover U حفاظ
cover U پوشش
cover U جلد
cover U رویه لفاف
cover U پاکت
cover U تامین کردن
cover U سرپوش
cover U جلد کردن
cover U پوشاندن
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U نگهبان بگوش
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover U بسته بندی
cover U روپوش
cover U حاوی بودن درپوش
cover U انجام دادن
cover U مخفی در بر گرفتن
cover U حایل شدن
batterty cover U سرپوش باتری
cover note U بیمه نامه موقت
cover drive U ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover girls U ستارهی روی جلد
cover an angle U زاویهای را بستن
cover and concealment U پوشش و اختفاء
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
seat cover U پوششصندلی
cover note U گواهی بیمه نامه
cover note U گواهی پوشش بیمه
under cover of letter no U ضمن نامه شماره
dish cover U سرپوش
hatch cover U درب دهلیز
depleted cover U پوشش کاسته شده
depleted cover U پوشش کاهسته
cover shame U عذر
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
loose cover U روکش
cover shame U بهانه
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
duvet cover U روپوشقابلشستشو
speaker cover U پوششصدا
cover plate U پشت بندصفحه بست
cover plate U صفحه سرپوش
sliding cover U پوششمتحرک
dust cover U سرپوش غبارگیر
pillow cover U ستونمخروطی
cloud cover U غلظت ابر اتمی
magneto cover U سرپوش مگنت
filter cover U پوششفیلتر
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
pan cover U پوششکنه
glass cover U پوشششیشهای
head cover U محافظسر
lever cover U پوششدربازکن
cell cover U درپوش باتری
base cover U عکس برداری اولیه
cloud cover U سطح ابر زیرپوشش اتمی
air cover U پوشش هوایی
column cover U پوشش ستون
bed cover U روتختی
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
battery cover U پوششباطری
contingency cover U بیمه حمل احتیاطی
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl U ستارهی روی جلد
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
concrete cover U پوشش بتنی روی فولاد
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
communication cover U پوشش مخابراتی
mattress cover U گردنبندبلندمهمانی
protective cover U روکش محافظ
fighter cover U پوشش با هواپیماهای شکاری
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
to cover much ground U جامع بودن
to cover much ground U رسابودن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cover U بازیگر بل گیر
to cover much ground U وسیع بودن
to cover one's nakedness U ستر عورت کردن
fighter cover U پوشش هواپیماهای جنگنده
radiator cover U روکش رادیاتور
fire cover U پوشش اتش
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
protective cover U روپوش حفاظ
protective cover U پوشش حفافتی
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open cover U بیمه نامه باز
horse cover U قالیچه زیر زین اسب
valve cover U روپوشسرپاپ
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
sight cover U روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
ice cover U یخپوش
piston cover U پوشش پیستون
saddle cover U زین پوش
toilet cover U رو میزی برای میز ارایش
piston cover U کف پیستون
saddle cover U زین پیچ
protective cover U جان پناه دفاعی
hatch cover U درپوش دوردریچه
insurance cover U پوشش بیمه
overhead cover U حفاظ بالای سر
saddle cover U غاشیه
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
binding cover U پوشش تعهد شده
comparative cover U پوشش نسبی
hub cover U قالپاق چرخ
his hat cover his fanily U خودش است و کلاهش
to have compulsory insurance [cover] U اجباری [الزامی] بیمه بودن
his hat cover his fanily U هیچکس را ندارد
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover <idiom> U [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
perforated cover plates U صفحات سوراخدار
perforated cover plates U صفحات مشبک
cheque book cover U پوششدفترچهچک
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . U عیب پوشی کردن
To cover (traverse)long distances. U مسافت زیادی راطی کردن
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
off the point U بطور نامربوط
try for point U تلاش برای کسب امتیاز
off the point U بطور بی ربط
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
near point U نقطه نزدیک
to the point U بجا
point to point U پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point U نقطه به نقطه
to the point U مربوط بموضوع
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
zero point U نقطه صفر
in point U بجا
in point U مناسب
to come to a point U بنوک رسیدن
point U پوینت
three point U فن 3 امتیازی کشتی
point to point U 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
to come to a point U باریک شدن
far point U برد بینایی
point to point U را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
in point U در خور
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
point U نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point U باریک کردن
point U قطبهای باطری یاپلاتین
point U به سمت متوجه کردن
point U نشانه روی کردن
point U هدف گیری کردن
point U رسد نوک
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
point U اصل
point U مقصود
point U نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point U محل شروع چیزی
point U درصد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com