English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
covenant U پیمان
covenant U میثاق
covenant U عهد
covenant U پیمان بستن
covenant U میثاق بستن
covenant U شرط
covenant U عقدمنجز
covenant U منشور عقد بستن تعهد
covenant U تعهد کردن
covenant U در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenant U که بین طرفین مبادله می گردد
covenant U واقع شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lared of the covenant U زمین موعود
deed of covenant U پیمان
deed of covenant U قرارداد
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
covenant in low U تعهد ناشی ازحکم قانون
covenant in low U شرط قانونی
breach of covenant U نقض عهد
breach of covenant U تخلف از شرط
arc of the covenant U تابوت عهد
lared of the covenant U کنعان
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com