Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
court session
U
جلسه دادگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
session
U
جلسه
in session
U
منعقد
session
U
1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
session
U
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
session
U
دوره انعقاد اجلاس
session
U
مجلس
session
U
نشست
session
U
دوره تحصیلی
session
U
دوره
to hold a session
U
جلسه منعقد کردن
session musician
U
موزیسینیکهمتعلقبهگروهخاصینیست
designating a session
U
اجلاسیه
bull session
U
جلسه محاوره ومرور
special session
U
نشست ویژه
special session
U
نشست فوق العاده
special session
U
جلسه فوق العاده
special session
U
جلسه مخصوص
petty session
U
دادگاه سیار
private session
U
جلسه غیر علنی
jam session
U
اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
public session
U
جلسه علنی
photo session
U
مدتزمانیکهخبرنگارانفرصتدارندازفردیعکسبیندازند
parliamentary session
U
دوره اجلاسیه مجلس
quarter session
U
محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
holding a session
U
اجلاس
the house went into secret session
U
تشکیل داد
the house went into secret session
U
مجلس جلسه سری
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
U
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court
U
دادگاه
court
U
عشق بازی کردن
court
U
محکمه
court of a
U
محکمه استیناف
court
U
زمین ورزشهای محوطهای
the court above
U
محکمه بالاتر
right court
U
زمین سرویس سمت راست
to take somebody to court
U
کسی را محاکمه کردن
ad court
U
زمین سرویس سمت چپ تنیس
out of court
U
محکوم علیه
out of court
U
داد باخته
court
U
دربار
court
U
حیاط
to appear before the court
U
در دادگاه ظاهر شدن
court
U
بارگاه
court
U
دادگاه افهار عشق
court
U
خواستگاری
squash court
U
زمین بازی اسکواش
court division
U
دادگاه
service court
U
محل فرود سرویس اسکواش
service court
U
محل فرود سرویس
provost court
U
دادگاه پادگانی
supreme court
U
دیوان عالی کشور
summary court
U
دادگاه بدوی
tennis court
U
07/32 در59/01 متر
tennis court
U
زمین تنیس
supreme court
U
دیوان تمیز
provost court
U
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
superior court
U
دادگاه تمیز
superior court
U
دادگاه عالی
volleyball court
U
9 در 81 متر
summary court
U
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
religious court
U
محکمه شرع
rear court
U
انتهای زمین
police court
U
دادگاه خلاف
police court
U
کلانتری
police court
U
ضابطین شهربانی
playing court
U
زمین بازی
peace court
U
صلحیه
peace court
U
دادگاه بخش
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
out door court
U
زمین هوای ازاد
police court
U
محکمه خلاف
practice court
U
دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
president of the court
U
رئیس دادگاه
open court
U
محکمه عمومی
court division
U
بخش دادگاه
probate court
U
محکمه امور حسبی
probate court
U
دادگاه وصایا و ارث
prize court
U
شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نوبت تو است.
open court
U
دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
out of court settlement
U
توافق بدون محکمه
[حقوق]
kangaroo court
<idiom>
U
hold court
<idiom>
U
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
contempt of court
U
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
High Court
U
دادگاهویژهجرائممهم
crown court
U
دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law
U
دادگاه
to settle out of court
U
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
to bring somebody before the court
[s]
U
کسی را دادگاه بردن
to have recourse to a court
U
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to apply to a court
U
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
ante-court
U
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
base-court
U
حیات بیرونی
right service court
U
داورسرویسراست
court referee
U
داورزمینبازیسرپوشیده
traffic court
U
دادگاه عبور و مرور
traffic court
U
دادگاه تخلفات رانندگی
to put out of court
U
از دستور خارج کردن
to put out of court
U
شایسته مطرح کردن ندانستن
to pay court
U
عرض بندی کردن
contempt of court
U
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
to court favour
U
توجه و التفات کسی را طلب کردن
court style
U
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
traffic court
U
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
trailer court
U
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trial court
U
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
centre court
U
حیاطمیانی
law court
U
دادگاه قضایی
kangaroo court
U
دادگاه مندرآوردی
kangaroo court
U
دادگاه غیرقانونی
kangaroo court
U
دادگاه پوشالی
court shoes
U
رجوع شود به pump
court shoe
U
رجوع شود به pump
volleyball court
U
زمین والیبال
the superme court
U
دیوانعالی کشور
ball is in your court
<idiom>
U
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
criminal court
U
عشق بازی کردن
court of first instance
U
دادگاه بدوی
court of first instance
U
محکمه بدایت
court of first instance
U
دادگاه شهرستان
court of appeals
U
دادگاه استیناف
change court
U
تعویض زمین
court material
U
دادگاه نظامی
court martiall
U
شورای نظامی
court martiall
U
دادگاه نظامی
court martial
U
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial
U
دادگاه نظامی
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court of grievances
U
دادگاه مظالم
criminal court
U
محکمه جنائی
court yard
U
حیاط
court tennis
U
تنیس داخل سالن
court procedure
U
محاکمه
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order
U
قرار صادره از دادگاه
court of review
U
دادگاه تجدید نظر
court of record
U
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record
U
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province
U
دادگاه استان
court of justice
U
دادگاه
court of iquiry
U
دادگاه رسیدگی
court games
U
بازیهای محوطهای
court card
U
سرباز
court of appeal
U
دادگاه استیناف
court of appeal
U
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal
U
دادگاه استان
court of inquiry
U
بازپرسی
court of inquiry
U
دادگاه تفتیش
court of inquiry
U
کمیسیون تحقیق
court-martials
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
juvenile court
U
دادگاه اطفال
court of appeal
U
دادگاه پژوهش
court of appeal
U
دادگاه عالی محکمه استیناف
court card
U
بی بی
court card
U
صورت :شاه
country court
U
دادگاه بخش
contempt og court
U
اهانت به دادگاه
commercial court
U
دادگاههای صنفی
clerk of the court
U
کاتب
circuit court
U
دادگاه استیناف
circuit court
U
دادگاه منطقهای
master of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
base court
U
حیاط بیرونی یاعقبی
assize court
U
دادگاه جنایی
assize court
U
محاکم سیار جنایی
juvenile court
U
دادگاه نوجوانان
judicial court
U
دادگاههای دادگستری
front court
U
نیمهای که به ان حمله میشود
front court
U
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
grenade court
U
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
jurisdiction of the court
U
صلاحیت دادگاه
half court
U
قسمت سرویس زمین تنیس
high court of
U
دیوانعالی تمیز
high court of
U
دیوانعالی کشور
martial court
U
دادگاه نظامی
magistrates court
U
دادگاه جنحه
lower court
U
محکمه تالی
odd court
U
زمین سرویس سمت چپ
left court
U
زمین سرویس سمت چپ
kangoroo court
U
دادگاه محلی
kangoroo court
U
دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
inns of court
U
کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
international court
U
دادگاه بین المللی
judicial court
U
محاکم عدلیه
half court
U
زمین سرویس
criminal court
U
راز و نیاز کردن
district court
U
صلحیه
district court
U
دادگاه بخش
municipal court
U
دادگاه داخلی
municipal court
U
دادگاه شهرداری
disciplinary court
U
دادگاه انتظامی محکمه اداری
disciplinary court
U
محمکه انتظامی
deuce court
U
زمین سرویس سمت راست تنیس
cross court
U
بسمت مخالف زمین در قطر
criminal court
U
دادگاه جنایی
military court
U
دادگاه نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com