Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
court card
U
صورت :شاه
court card
U
بی بی
court card
U
سرباز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
U
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
greetings card
U
کارتتبریک
card
U
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card
U
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
U
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card
U
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card
U
بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
U
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
ID card
U
شناسنامه
ID card
U
کارت شناسایی
card
U
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
U
مین فلز برای تختههای مدار
card
U
ماشین پرداخت پارچه
card
U
پنبه زنی
card
U
ورق بازی کردن
card
U
کارت تبریک کارت عضویت
card
U
مقوا
card
U
کارت ویزیت بلیط
card
U
کارت
card
U
برگ
card
U
ورق بازی گنجفه
card
U
برگه
card
U
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card
U
ورق
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card
U
یک کارت پانچ
card
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
court
U
خواستگاری
court
U
دادگاه افهار عشق
court
U
دربار
court
U
حیاط
court of a
U
محکمه استیناف
right court
U
زمین سرویس سمت راست
the court above
U
محکمه بالاتر
court
U
دادگاه
court
U
عشق بازی کردن
court
U
محکمه
court
U
زمین ورزشهای محوطهای
court
U
بارگاه
out of court
U
محکوم علیه
out of court
U
داد باخته
to appear before the court
U
در دادگاه ظاهر شدن
to take somebody to court
U
کسی را محاکمه کردن
ad court
U
زمین سرویس سمت چپ تنیس
ibm card
U
کارت 08 ستونی
hollerith card
U
کارت هالریت
inlay card
U
کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
identification card
U
کارت شناسایی
flash card
U
ورقه تمرین بصری
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
interface card
U
کارت رابط
job card
U
کارت کار
input card
U
کارت ورودی
job card
U
کارت برنامه
To play ones last card
U
آخرین تیر ترکش رارها کردن
magnetic card
U
کارت مغناطیسی
logic card
U
کارت منطقی
letter card
U
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
ledger card
U
کارت معین
key card
U
کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
paper card
U
کارت کاغذی
key card
U
کارت کلید کامپیوتر
face card
U
بی بی یاسرباز
face card
U
ورق شاه
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
drawing card
U
جالب
card-cut
U
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
vaccination card
U
دفترچه مایه کوبی
data card
U
کارت اطلاعات کامپیوتری
data card
U
کارت ثبت اطلاعات
trump card
<idiom>
U
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve
<idiom>
U
برای روز مبادا نگهداشتن
He is a loose card .
U
خیلی ول است
face card
U
ورق صورت
expansion card
U
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
to get
[be given]
your card
[British E]
<idiom>
U
برگه اخراج از شغل را گرفتن
[اصطلاح روزمره]
drawing card
U
موجب جلب توجه
drawing card
U
چیز جالب توجه
debit card
U
کارت بدهی
visting card
U
کارت ویزیت
vaccination card
U
دفترچه واکسیناسیون
cash card
U
کارتمخصوصگرفتنپول
card sharp
U
برگزن
card sharp
U
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card
U
اخطار
yello card
U
کارت زرد
we left a card on him
U
کارتی در خانه اش گذاشتیم
visiting card
U
کارت اسم درفرانسه
visiting card
U
کارت ویزیت
trailer card
U
کارت پشت بند
to play one's card well
U
از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card
U
برگی را در دست غیباندن
card sharps
U
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharps
U
برگزن
card-carrying
U
دارای کارت عضویت
card vote
U
کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card
U
کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
high card
U
کارتبالا
card support
U
حافظورق
green card
U
کارت سبز
card-indexes
U
رجوع شود به file card
card-index
U
رجوع شود به file card
card-carrying
U
واقعی
card-carrying
U
دو آتشه
card-carrying
U
عضو رسمی
time card
U
کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
cheque card
U
کارتشناساییمخصوصدریافتچک
race card
U
برنامه اسب دوانی
qualification card
U
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
punched card
U
کارت منگنه
punched card
U
کارت پانچ شده
punched card
U
کارت منگنه شده
punched card
U
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punch card
U
کارت منگنه
punch card
U
برگ منگنه
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
post card
U
کارت پستال
ram card
U
RAکارت
range card
U
کارت برد
range card
U
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
tape to card
U
از نوار به کارت
summary card
U
کارت خلاصه
stub card
U
ته کارت
storm card
U
طوفان نمای دریایی
smart card
U
کارت هوشمند
safety card
U
کارت تامین اتشبار
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
index card
U
کارتشاخص - کارت Index
red card
U
علامت اخراج اخراج بازیگر
red card
U
کارت قرمز
playind card
U
ورق گنجفه
comment card
U
کارت توضیحی
card cage
U
محفظه کارت
card verifier
U
بازبین کارت
card verification
U
بازبینی کارت
card code
U
کد کارت
card column
U
ستون کارت
card system
U
سیستم کارتی
card stacker
U
مخزن کارت
card stacker
U
کارت پشته کن
card deck
U
دستینه کارت
card board
U
مقوای نازک
card bed
U
بستر کارتها
account card
U
کارت حساب
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
coat card
U
صورت
circuit card
U
کارت مدار
card image
U
تصویر کارت
bin card
U
کارت مصرف محتویات فرف
binary card
U
کارت دودویی
calibration card
U
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
calling card
U
کارت ویزیت
card aligner
U
هم تراز کننده کارت
card deck
U
دسته کارت
card reproducer
U
تولیدکننده دوباره کارت
card reader
U
کارت خوان
card rack
U
جای کارت
card rack
U
طاقچه کارت
card hopper
U
قسمت جهنده کارت
card punch
U
دستگاه کارت منگنه
card punch
U
کارت منگنه کن
card loader
U
کارت بارکن
card loader
U
بار کننده کارت
card jam
U
گیر کردن کارت
card row
U
سطر کارت
card hopper
U
ناودان کارت
card face
U
رویه کارت
card feed
U
خورد کارت
card field
U
میدان کارت
card sorter
U
دستگاه مرتب کننده کارت
card code
U
رمز کارت
card field
U
فیلد کارت
card sorter
U
دستگاه کارت جورکن
card file
U
پرونده کارتی
card format
U
قالب کارت
card guide
U
راهنمای کارت
control card
U
کارت کنترل
report card
U
کارنامه
identity card
U
شناسنامه
credit card
U
کارت اعتباری
continuation card
U
کارت ادامه
playing card
U
گنجفه
compass card
U
صفحه قطبنما
compass card
U
گلباد
playing card
U
ورق گنجفه
compass card
U
صفحه قطب نما
wild card
U
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
coulmn card
U
کارت 69 ستونه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com