English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
molding machine U دستگاه قالب گیری
shell molding machine U دستگاه قالب گیری پوستهای
jar ram molding machine U دستگاه قالبریزی حرفهای
hand operated molding machine U دستگاه قالبریزی دستی
molding U قالبگیری
molding sand U ماسه قالب گیری
molding shop U کارگاه قالب گیری
sell molding U قالب گیری پوستهای
hand molding U قالبریزی دستی
molding operation U فرم کاری
molding operation U قالب کاری
molding pressure U فشار قالب
molding pressure U فشار پرس
compression molding U ریخته گری فشاری
template molding U قالب گیری شابلونی
cast molding U قالبگیری ریخته گری
boxless molding U تکنیک فرم دهی بدون جعبه
compression molding U قالبگیری فشاری
loam molding U قالبریزی شنی
molding box U جعبه قالب گیری
belt molding U زه روکوب اتومبیل
bed molding U گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
transfer molding U ریخته گری انتقالی
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
injection molding U ریخته گری تزریقی
injection molding U قالبگیری تزریقی
loam molding U قالب گیری ماسهای
plate molding shop U مدلسازی
loam molding shop U قالب گیری ماسهای
dry sand molding U قالبریزی ماسهای خشک
compression molding compound U قالب گیری تراکمی
comppression molding compound U قالب گیری تراکمی
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
hand molding shop U قالبریزی دستی
croning molding process U فرایند قالب گیری کرونینگ
shell molding process U فرایند قالب گیری پوستهای
green sand molding U قالب ریزی تر
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
molding sand preparation plant U واحد تهیه ماسه قالب گیری
core U درون
core U مرکزی
core U مغزی
core U ماهیچه
core U مغزه
core U رشته سیم هسته وسط سیم
core U برنامه کامپیوتری ذخیره شده در حافظه اصلی
core U 1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
core U بخش هدایت مرکز یک کابل
core U مغز
core U هسته یا دیوارهستهای
core U هسته سنگ
core U مغز ودرون هرچیزی
core U چنبره
core U هسته
core U نمونه مواد حفاری
core U هسته مرکزی مفتول
core U وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
core gap U چاک هسته
core hole U سوراخ هسته
transformer core U هسته ترانسفورماتور
core iron U اهن هسته
core loss U اتلاف هسته
bobbin core U هسته سیم پیچ
core matrix U ماتریس چنبرهای
core memory U حافظه چنبرهای
core memory U حافظه هستهای
single core U کابل یک رشتهای
concrete core U نمونه استوانهای بتن
core barrel U لوله نمونه بردار
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
core box U قالب ماهیچه
core drill U مته نمونه بردار
core drilling U نمونه برداری با مته
core loss U اتلاف اهن
coil core U هسته سیم پیچ
three core cable U کابل سه رشتهای
cable core U سیم کابل
core dump U روگرفت حافظه
core nail U سوزن هسته
core of the earth U هسته زمین
hard core U زیرسازی جاده
hard core U پی جاده
hard core U مصالح تخریب
hard core U مصالح اوار
hollow core U هسته مجوف
impervious core U هسته ناتراوا
impervious core U هسته نفوذناپذیر
magnetic core U هسته مغناطیسی
magnetic core U چنبره مغناطیسی
iron core U هسته اهن
it is rotten at the core U ازدرون خراب است
magnet core U هسته
magnet core U هسته اهنربا
magnet core U هسته مغناطیسی
four core cable U کابل چهاررشتهای
four core cable U کابل چهار سیمه
core oven U کوره هسته
core pin U خار هسته
core plane U صفحه چنبره ها
core print U تکیه گاه ماهیچه
core sample U نمونه استوانهای
core sand U ماسه ریخته گری
core storage U انباره چنبرهای
core storage U انبار چنبرهای
core storage U انباره هستهای
core transformer U مبدل هسته دار
solenoid core U هسته سولنئید
single core U هادی تک رشتهای
extendeo core U حافظه چنبرهای توسعه یافته
ferrite core U جمبره فریتی
ferrite core U ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
ferrite core U به کار می رفت
laminated core U هسته متورق
reactor core U هستهرآکتور
watertight core U هسته اب بندی
armature core U هسته ارمیچر
apple core U تخمدان سیب
clay core U مرکزخاکرس
wire core U مغزی سیمی
air core U بی هسته
coil core U هسته بوبین
radiator core U هستهرادیاتور
magnetic core memory U حافظه چنبرهای مغناطیسی
iron core coil U پیچک با هسته اهنی
iron core transformer U مبدل با هسته اهنی
smooth core armature U ارمیچر با هسته صاف
single core cable U کابل یک رشتهای
concrete core wall U دیوار با هسته بتنی
core baking oven U کوره خشک کننده
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
iron core choke U پیچک با هسته اهنی
air core chuke U پیچک با هسته هوایی
single core cable U کابل یک سیمه
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
rosin core solder U لحیم با مغز کولوفان
toroid magnetic core U هسته مغناطیسی چنبرهای
rubble hard core U مصالح تخریب
air core transformer U ترانسفورماتور با هسته هوایی
rubble hard core U مصالح اوار
spilt core type transformer U ترانسفورماتور انبری
machine U فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine U ماشین
machine U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine U تراشیدن ماشین
machine U براده برداشتن
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
two way machine U ماشین دو راهه
machine U بیت اجرا میشود
machine U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
machine U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine U شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine U شیارانداختن روی فلز
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
machine U دستگاه
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine sensible U قابل درک توسط کامپیوتر
machine gunner U مسلسل چی
machine language U زبان ماشین
machine frame U چارچوب دستگاه
machine independent U مستقل از ماشین
machine instruction U دستورالعمل ماشین
machine intelligence U هوش ماشین
machine interupption U وقفه ماشین
machine operator U اپراتور ماشین
snow machine U ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
machine foundation U پایه دستگاه
open machine U ماشین باز
object machine U ماشین مقصود
multi way machine U دستگاه چند راهه
mowing machine U علف چین
mowing machine U ماشین علف چینی
mortising machine U دستگاه کام کنی
machine fault U عیب ماشین
machine fault U نقص ماشین
machine learning U فراگیری ماشین
machine number U عدد سرعت هواپیما
machine recognization U بازشناختی توسط ماشین
machine representation U نمایش ماشیی
machine ringing U زنگ ماشینی
machine run U رانش ماشین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com