English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cordless phone U تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cordless [cordless telephone] U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless [cordless telephone] U تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless U بدون سیم
cordless <adj.> U بی سیم
cordless <adj.> U بدون سیم
cordless telephone U تلفنبیسیم
cordless telephone U تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless telephone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless mouse U موشی بی سیم [کامپیوتر]
cordless mouse U موشواره بی سیم [کامپیوتر]
cordless mouse U ماوس بی سیم [کامپیوتر]
cordless screwdriver U پیچگوشتی برقی [پیچگوشتی که با باطری کار می کند] [ابزار]
cordless drill driver U دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
phone U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
to get somebody on the phone <idiom> U کسی را پشت تلفن گیر آوردن
Could I use the phone ? U اجازه هست از تلفن استفاده کنم ؟
phone-in U برنامهایتلویزیونییارادیوییکهمردم باتلفنباآندرتماسهستند
phone U پاسخ به تماس در تلفن
phone U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone U مجموعه اعداد برای تلفن خاص
phone U تلفن
phone U اوا
phone U تلفن کردن
phone U تلفن تلفن زدن
phone U صدا
phone U صوت
Phone Dialer U امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
head phone U گوشی کلهای بی سیم
phone book U کتاب راهنمای تلفن
phone cartridge U پیکاپ گرامافون
head phone U گوشی بی سیم
head phone U هدفون
head phone U گوشی سر
head phone U گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
phone tapping U دستگاهشنودتلفن
Speaking. [on the phone] U [من] پشت تلفن صحبت می کنم.
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone books U کتاب راهنمای تلفن
phone books U دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone box U مخففBox Terlephone
phone booth U کیوسکتلفنهمگانی
The phone is ringing . U تلفن زنگ می زند
cell-phone U تلفنهمراه
pay phone U پرداختتلفن
to cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
phone call U تماستلفنی
phone extension U شماره تلفن فرعی [مخابرات]
You can call me at ... [phone no.] <idiom> U شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
phone electric wire U سیم گرام
Drop me by the phone booth. U مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
phone sas cut off. U وسط صحبتمان تلفن قطع شد
to tap [phone line] U مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
Where can I make a phone call? U از کجا می توانم تلفن کنم؟
to call on the cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
cell phone users while driving U کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
She gave me her phone number , but I'll be blessed if I can remember it ! U شماره تلفن خودش را به من داد ولی مگریادم می آید !
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com