English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
copy U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy U کپی
copy U کپی برداری
copy U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
copy U نمونه
copy U جلد
copy U رونوشت
copy U نسخه
copy U نسخه برداری
copy U کپیه کردن رونویسی کردن
copy U نگهبان مخابراتی
copy U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy U کپیه
copy U بدل سازی کردن
copy U نمونه ساختن
copy U استنساخ کردن
copy U رونویس کردن
copy U سواد
cetified copy U سواد مصدق
cetified copy U رونوشت مصدق
certified copy U رونوشت مصدق
certified copy U سواد مصدق
hard copy U نسخه چاپی
hard copy U نسخه ملموس خروجی چاپی
dead copy U اخبارکهنه
make a copy of U سواد برداشت
backup copy U کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
backup copy U نسخه پشتیبان
abdominos'copy U شکم بینی
authorization to copy U اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
attested copy U رو نوشت مصدق
foul copy U مسوده
copy book U دفتر کپیه
copy editing U ویرایش کپی
copy protection U حفافت دربرابر کپی
copy protection U محافظت از کپی
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
copy protect U یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
copy plot U تکثیر از روی نسخه اصلی
copy milling U الگوتراشی
copy machining U الگوتراشی
foul copy U چرک نویس
copy holder U گیره کاغذ
dead copy U اخبارچیده شده
exact copy U رونوشت عین
copy fitting U مطابقت کپی
make a copy of U رونوشت برداشتن
office copy U رونوشت مصدق
presentation copy U نسخه قدیمی
carbon copy U رونوشت
carbon copy U ورق کاربن
carbon copy U رونوشت کاربنی
The painting is only a copy. U این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
fair copy U نسخه درست
examined copy U نسخه بررسی شده
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
be a carbon copy <idiom> U دقیقا مثل دیگری بودن
pirate copy U نسخه سرقت شده
pirate copy U نسخه غیر قانونی چاپ شده
carbon copy U کپی نسخه غیراصل
cheap copy U بدل قلابی
She is a bit too copy . U خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
soft copy U نسخه غیر چاپی
straightforward copy U کپیه عین اصل
tape copy U پیام نوار شده
tape copy U پیام ضبط شده روی نوارضبط
true copy U رونوشت مطابق با اصل
copy quantity U مقدارکپی
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
soft copy U نسخه غیر ملموس
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
in private U محرمانه
in private U در خلوت
private U پوشیده
he is a private U او سرباز
he is a private U است
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U غیر دولتی
private U عادی
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private U محرمانه سرجوخه
private U محرمانه
private U خصوصی
private U شخصی
private U اختصاصی خصوصی
private U اعضاء تناسلی
private U مستور سرباز
press copy book U دفتر کپیه
copy letter book U دفتر کپیه
copy output mode U روکشخروجیکپی
rough or foul copy U چرک نویس
He's a carbon copy of his father. U کپی پدرش است.
hard-copy output U نسخه [خروجی] چاپی
camera ready copy U کپی اماده تکثیر
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
fair or clean copy U پاکنویس
live copy paste U کپی الصاق مستقیم
quasi private U نیمه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
quasi private U شبه خصوصی
private treaty U معامله خصوصی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private talk U صحبت خصوصی
private talk U گفتگوی محرمانه
private property U دارایی شخصی
private property U دارائیهای خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private property U دارایی شخصی بلامعارض
private road U شارع خاص
private saving U پس انداز خصوصی
private session U جلسه غیر علنی
private schools U مدرسه ملی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
private siding U سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private sector U بخش خصوصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
private eyes U کارآگاه خصوصی
private eye U کارآگاه خصوصی
without private motive U بی غرضانه
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
private enterprise U شرکت خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
deed under private U سند غیر مصدق
private detective U کاراگاه خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
private code U کد محرمانه
private code U رمز محرمانه
private company U شرکت خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
deed under private U سند عادی
private document U سند عادی
he wished to be private U میخواست تنهاباشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
private parts U شرمگاه
private investigator U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private motive U غرض شخصی
private agreement U قرارداد خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private debt U بدهی خصوصی
private decument U سند عادی
private first class U سرباز یکم
private ownership U مالکیت خصوصی
private endowment U وقف خاص
private law U حقوق خصوصی
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
private line U خط خصوصی
private first class U سربازیکم
private decument U عقد عادی
private employees U کارکنان خصوصی
private deed U سند خصوصی
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private enterprises U موسسات خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
private finance U مالیه خصوصی
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
to give private lessons U درس خصوصی دادن
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
based on private motives U غرض الود
endowments to the private individuals U اوقاف خاصه
private members' bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
deed under private seal U سند غیر مصدق
based on private motives U غرض امیز
private member's bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bill U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
private broadcasting network U شبکهپیشبینیخصوصی
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
deed under private signature U سند عادی
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
deed under private seal U سند عادی
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
private joint stock company U شرکت سهامی خاص
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
acts based on private motives U غرض ورزی
marginal net private product U محصول خصوصی نهائی خالص
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private brench exchange switchboard U مرکز سوئیچینگ فرعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com