English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
copy book U دفتر کپیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
copy letter book U دفتر کپیه
press copy book U دفتر کپیه
Other Matches
copy U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy U کپی
copy U کپی برداری
copy U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
copy U نمونه
copy U جلد
copy U نسخه
copy U نسخه برداری
copy U کپیه کردن رونویسی کردن
copy U نگهبان مخابراتی
copy U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy U کپیه
copy U رونوشت
copy U بدل سازی کردن
copy U نمونه ساختن
copy U استنساخ کردن
copy U رونویس کردن
copy U سواد
copy machining U الگوتراشی
copy milling U الگوتراشی
soft copy U نسخه غیر چاپی
copy protection U محافظت از کپی
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
copy protect U یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
copy plot U تکثیر از روی نسخه اصلی
tape copy U پیام ضبط شده روی نوارضبط
tape copy U پیام نوار شده
straightforward copy U کپیه عین اصل
copy holder U گیره کاغذ
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
The painting is only a copy. U این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
certified copy U سواد مصدق
certified copy U رونوشت مصدق
cetified copy U رونوشت مصدق
cetified copy U سواد مصدق
She is a bit too copy . U خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
cheap copy U بدل قلابی
soft copy U نسخه غیر ملموس
copy editing U ویرایش کپی
copy fitting U مطابقت کپی
examined copy U نسخه بررسی شده
be a carbon copy <idiom> U دقیقا مثل دیگری بودن
pirate copy U نسخه غیر قانونی چاپ شده
hard copy U نسخه چاپی
hard copy U نسخه ملموس خروجی چاپی
presentation copy U نسخه قدیمی
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
copy quantity U مقدارکپی
make a copy of U سواد برداشت
make a copy of U رونوشت برداشتن
office copy U رونوشت مصدق
carbon copy U کپی نسخه غیراصل
carbon copy U رونوشت
carbon copy U ورق کاربن
pirate copy U نسخه سرقت شده
true copy U رونوشت مطابق با اصل
copy protection U حفافت دربرابر کپی
dead copy U اخبارچیده شده
dead copy U اخبارکهنه
exact copy U رونوشت عین
fair copy U نسخه درست
foul copy U چرک نویس
foul copy U مسوده
carbon copy U رونوشت کاربنی
abdominos'copy U شکم بینی
attested copy U رو نوشت مصدق
authorization to copy U اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
backup copy U نسخه پشتیبان
backup copy U کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
fair or clean copy U پاکنویس
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
live copy paste U کپی الصاق مستقیم
camera ready copy U کپی اماده تکثیر
copy output mode U روکشخروجیکپی
hard-copy output U نسخه [خروجی] چاپی
He's a carbon copy of his father. U کپی پدرش است.
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
rough or foul copy U چرک نویس
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U دفتر
book U ثبت کردن
book one U جلد نخستین
this book is yours U این کتاب مال شما ست
that is my book U کتاب من است
that book U این کتاب
that book U ان کتاب
the a of a book U خوانندگان کتابی
your book U کتابتان
that is my book U این
your book U کتاب شما
very many book U کتابهای خیلی زیاد
here is my book U اینست کتاب من
book U کتاب
book U مجلد دفتر
book U بداخلاق
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
book U شماره بازیگرخطاکار
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
with out book U برون سند کتابی ازبر
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book U کتاب من اینها
book U فصل یاقسمتی از کتاب
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
to book something U چیزی را سفارش دادن
book one U کتاب نخست
to book something U چیزی را رزرو کردن
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book value U بهای دفتری
book value U ارزش دفتری
by the book U کتابی
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
by the book U ازروی کتاب
the book is out of p U کتاب تمام شده است
to consult a book U سرکتاب باز کردن
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
word book U کتاب لغت
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
woman of the book U کتابیه
to bring to book U بازخواست کردن از
year book U سالنامه
book plates U برچسب کتاب
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
book plate U برچسب کتاب
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
comic book U کتاب کاریکاتور
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
guide book U راهنمای مسافران
tou book U لباس تکواندو
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
the book is my property U کتاب مال من است
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
telephone book U دفتر تلفن
waste book U دفتر باطله
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
white book U کتاب سفید
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
time book U دفتر ثبت ساعات کار
to bring to book U حساب پس گرفتن
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
book of matches U جعبهکبریت
book keeping U حسابداری [حسابداری]
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
word book U واژه نامه
word book U کتاب لغت
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
book a seat U جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
word book U دیکشنری
word book U لغت نامه
word book U فرهنگ لغات
word book U قاموس
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
book token U کارتخریدکتاب
address book U دفترچه تلفن
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
bound book U کتابپربرگ
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U راهنمای تلفن
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book U کتاب راهنمای تلفن
log book U رخداد نامه
log book U رخداد نگاشت
code book U کتابرمزگشا
cookery book U کتابآشپزی
exercise book U کتابتمرین
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book U کتابقانون
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book U دفترچهمیهمانها
log book U دفتر رخدادهای روزانه
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com