Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
convoy
U
قافله
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
U
کاروان دریایی ستون موتوری
convoy
U
بدرقه کردن
convoy
U
همراه رفتن
convoy
U
بدرقه
convoy
U
کاروان
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
convoy leaver
U
ناوجدا شده از ستون دریایی
convoy leaver
U
ناوهای ترک کننده ستون
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
convoy through escort
U
ناوهای اسکورت نزدیک
evacuation convoy
U
کاروان اخراجات دریایی
convoy through escort
U
ناواسکورت دایم
ocean convoy
U
کاروان اقیانوس پیما
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
schedule
U
دربرنامه گذاردن
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
زمانبندی
vr schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
vi schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
fr schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
fi schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
schedule
U
ریز برنامه
schedule
U
فرانما
schedule
U
زمان بندی کردن
schedule
U
برنامه زمانی
schedule
U
برنامه ریزی کردن
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedule
U
جدول
schedule
U
برنامه
schedule
U
صورت فهرست
schedule
U
برنامه اجرائی
schedule
U
برنامه زمان بندی
schedule
U
در برنامه منظورکردن
schedule
U
برنامه زمان بندی فهرست
schedule
U
فهرست راهنمای قانون
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
subject schedule
U
برنامه جزء جزء
subject schedule
U
برنامه موضوعی
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
schedule of targets
U
برنامه هدفها
schedule of targets
U
برنامه اماجها
schedule of fires
U
برنامه اتشها
schedule of fires
U
برنامه ساعتی اتشها
supply schedule
U
جدول عرضه
shift schedule
U
برنامه زمان کاری
shift schedule
U
برنامه نوبت کاری
shift schedule
U
برنامه شیفت کاری
schedule an appointment
U
قرار ملاقات گذاشتن
work schedule
U
برنامه کار
tariff schedule
U
جدول تعرفه
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
time schedule
U
برنامه زمانی
schedule maintenance
U
نگهداشت زمان بندی شده
schedule date
U
موعد طبق برنامه
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
employment schedule
U
برنامه ماموریت ناو
employment schedule
U
برنامه استفاده از ناو
consumption schedule
U
جدول مصرف
assault schedule
U
برنامه هجوم
indifference schedule
U
جدول بی تفاوتی
interval schedule
U
برنامه فاصلهای
demand schedule
U
جدول تقاضا
ratio schedule
U
مقیاس نسبتی
approach schedule
U
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
maintenance schedule
U
برنامه نگهداشت
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
project schedule
U
زمان بندی پروژه
optimum schedule
U
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
market demand schedule
U
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
variable ratio schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
fixed interval schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
variable interval schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
fixed ratio schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
individual demand schedule
U
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
edward's personal preference schedule
U
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com