Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
روی میز گذاشتن
tables
U
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tables
U
از دستور خارج کردن
tables
U
فهرست
tables
U
لیست
tables
U
خوان
tables
U
سفره
tables
U
میز
tables
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables
U
در فهرست نوشتن
tables
U
کوهمیز
tables
U
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tables
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables
U
به صورت جدول دراوردن
tables
U
به جدولی انتقال دادن
tables
U
تو گذاردن
tables
U
جدول
tables
U
مطرح کردن
tables
U
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tables
U
میزبازی
tables
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tables
U
لوح جدول
tables
U
معوق گذاردن
tables
U
طرح کردن
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
twelve tables
U
الواح دوازده گانه
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
tidal tables
U
جداول مشخصات جذر و مددریا
mortality tables
U
جدول عمر نما
urban's tables
U
جدولهای اربان
wear tables
U
جداول سایش جنگ افزارها
nest of tables
U
جایگاهمیزها
turn the tables
<idiom>
U
عوض کردن شرایط
astronomical tables
U
زیج
water tables
U
ابخوان سفره
water tables
U
سطح ایستایی
water tables
U
سطح ایستائی اب
water tables
U
سطح ابهای زیر زمین
water tables
U
سطح ایستای
coffee tables
U
میزپیشدستی
current tables
U
جداول جریانات جذر و مدی
multiplication tables
U
جدول ضرب
dressing tables
U
میز اینه داروکشودار
dressing tables
U
میز ارایش
multiplication tables
U
جدول بس شماری
principal types of tables
U
انواععمدهمیزها
safe loads tables
U
جداول بارهای مجاز
conversion
U
تغییر
conversion
U
نوکیشی
conversion
U
تغییرکیش
conversion
U
تسعیر
conversion
U
پرتاب ازاد
conversion
U
تبدیل
conversion
U
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion
U
تغییر مذهب
conversion
U
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion
U
قلب
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
fiel conversion
U
تبدیل پرونده
double conversion
U
تبدیل دوگانه
direct conversion
U
تبدیل مستقیم
data conversion
U
تبدیل داده ها
fiel conversion
U
تبدیل فایل
file conversion
U
تبدیل فایل
frequency conversion
U
تبدیل فرکانس
internal conversion
U
تبدیل باطنی
media conversion
U
تبدیل رسانه ها
parallel conversion
U
تبدیل موازی
phased conversion
U
تبدیل مرحله بندی شده
process conversion
U
تبدیل فرایند
loan conversion
U
تجدید نظر در شرایط وام
internal conversion
U
تبدیل درونی
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
conversion of shares
U
تبدیل سهام
conversion of data
U
تبدیل عناصر
code conversion
U
تبدیل کد
conversion neurosis
U
روان رنجوری تبدیلی
conversion angle
U
زاویه حامل مسیر ناو
conversion hysteria
U
هیستری تبدیلی
conversion factor
U
ضریب تبدیل
conversion efficiency
U
بازده تبدیل
conversion angle
U
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
conversion cost
U
هزینه تسعیر
code conversion
U
تبدیل رمز
conversion transconductance
U
رسانایی متقابل وارون
conversion table
U
جدول تبدیل
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale
U
مقیاس خطی
conversion reaction
U
واکنش تبدیلی
conversion rate
U
نرخ تبدیل
conversion price
U
قیمت تبدیل
conversion price
U
بهای تبدیل
conversion cost
U
هزینه تبدیل
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to decimal conversion
U
تبدیل دودوئی به دهدهی
standard conversion factor
U
ضریب تبدیل استاندارد
decimal to binary conversion
U
تبدیل دهدهی به دودوئی
decimal to hexadecimal conversion
U
تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی
energy conversion efficiency
U
راندمان تبدیل انرژی
file conversion utility
U
برنامه کمکی تبدیل فایل
image conversion equipment
U
دستگاه مبدل تصویر
internal conversion coefficient
U
ضریب تبدیل داخلی
decimal to octal conversion
U
تبدیل دهدهی به هشت هشتی
bulk petroleum conversion kit
U
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
conversion loss of frequency changer cry
U
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.
U
آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com