Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
continuous window
U
پنجره سراسری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
continuous
U
بدون پایان یابدون قط عی
continuous
U
ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
continuous
U
وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
continuous
U
قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous
U
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
continuous
U
کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
continuous
U
متصل
continuous
U
پیوسته
continuous
U
مداوم
continuous
U
متوالی
continuous illumination
U
روشنایی پایدار منطقه رزم
continuous illumination
U
روشنایی مداوم
continuous grading
U
دانه بندی یکسره
continuous grading
U
دانه بندی پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
continuous beam
U
تیر یکسره
continuous inventory
U
موجودی مستمر
continuous levelling
U
تراز یابی پیوسته
continuous paper
U
کاغذ پیوسته
continuous phase
U
فاز پیوسته
continuous process
U
فرایند پیوسته
continuous processing
U
پردازش پیوسته
continuous processor
U
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
continuous beam
U
تیر چند دهانه تیر سراسری
continuous beam
U
تیر ممتد
continuous forms
U
ورقههای پیوسته
continuous form
U
ورقه پیوسته
continuous flow
U
جریان با دبی ثابت
continuous fire
U
اتش پایدار
continuous fire
U
اتش مداوم
continuous error
U
خطای متوالی
continuous error
U
خطای پیوسته
continuous duty
U
کار مداوم یکنواخت
continuous duty
U
کار پیوسته
continuous distributions
U
توزیع پیوسته
continuous data
U
دادههای متوالی
continuous data
U
دادههای پیوسته
continuous current
U
جریان یکنواخت
continuous climbing
U
صعود طبیعی
continuous beam
U
تیرچند پایه
continuous forms
U
فرم های پیوسته
continuous tone
U
نقطههای متفاوت
continuous tone
U
اهنگ پیوسته
continuous tone
U
ته رنگ پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
[ریاضی]
continuous variable
U
متغیر پیوسته
continuous wave
U
موج پایدار
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous drizzle
U
بارشبارانملائم
continuous rain
بارش باران دائمی
continuous snow
U
بارشبرفدائمی
continuous time
U
با پیوستگی زمانی
continuous spectrum
U
طیف پیوسته
continuous spectrum
U
طیف نشری
continuous spectrum
U
طیف انفصالی
continuous scrolling
U
حرکت پیوسته
continuous reinforcement
U
تقویت پیاپی
continuous reinforcecement
U
ارماتور ممتد
continuous extraction apparatus
U
دستگاه استخراج پیوسته
continuous adjustable transformer
U
مبدل تنظیم پذیر
continuous flow analyser
U
تجزیه گر جریان پیوسته
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
continuous deep beam
U
تیر تیغه یکسره
continuous stock taking
U
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
continuous traffic line
U
خط پر امد و شد
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
continuous traffic line
U
خط پیوسته امد و شد
continuous strip imagery
U
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
continuous flow oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
to go to the window
U
به
[سوی]
پنجره رفتن
window
U
بیوه زن
by the window
U
کنار پنجره
go out the window
<idiom>
U
اثرش از بین رفته
window
U
روزنه
window
U
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window
U
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
U
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
window
U
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
U
مشابه 10682
window
U
پنجره دار کردن
window
U
ویترین دریچه
window
U
پنجره
window awning
U
پنجرهچادر
Could we have a table by the window?
U
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
observation window
U
پنجرهدیدهبانی
window-dressing
U
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
bay window
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
window-shopping
U
نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
window tab
U
برچسبپنجره
window-sill
U
تختهی زیر پنجره
window curtain
U
پردهپنجره
types of window
U
انواعپنجره
sliding window
U
پنجرهمتحرک
basement window
U
پنجرهزیرزمین
access window
U
مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
window-sills
U
تختهی زیر پنجره
window-sills
U
لب پنجره
window-sills
U
هرهی پنجره
window-sill
U
لب پنجره
window-sill
U
هرهی پنجره
worksheet window
U
پنجره صفحه کاری
casement window
U
پنجرهیلولایی
bay window
U
شاه نشین
bay window
U
پیش امدگی ساختمان
screen window
U
پوششپنجره
pylon window
U
قسمتبازبرج
protective window
U
پنجرهحفافتی
playing window
U
پنجرهنمایش
panoramic window
U
پنجرهوسیع
louvred window
U
پنجرهیروزنهدار
landing window
U
پنجرهفرود
bay window
U
پنجره پیش امده
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
The window is jammed.
پنجره گیر کرده است.
cross-window
U
[پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
Diocletion Window
U
پنجره نیم دایره
double window
U
پنجره دو جداره
eucharistic window
U
[نیم پنجره محراب]
eyebrow window
U
[پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
flanking window
U
نورگیر ثابت
French window
U
پنجره لولادار
Ipswich window
U
پنجره بالکن
laced window
U
[مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
lattic-window
U
پنجره مشبک
to lean out of the window
U
به پنجره تکیه دادن
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
compss-window
U
پنجره کنسولی
chicago window
U
پنجره شیکاگویی
cabinet-window
U
ویترین
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
window dressing
U
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
lattice window
U
شباک
to stand at
[by]
the window
U
کنار پنجره ایستادن
lattice window
U
پنجره مشبک
My desk is by the window.
U
میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
balanced window
U
پنجره چرخان
bay-window
U
[پنجره ی بیرون زده ]
bay-window
U
شاه نشین
biforate window
U
پنجره دودر
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
window-box
U
قاب پنجره
window box
U
قاب پنجره
bow window
U
پنجره پیش امده کمانی
bow window
U
پنجره قوسی
sash window
U
اروسی
sash window
U
پنجره کشویی
French window
U
درپنجرهای
French window
U
اقشقشه
dormer window
U
پنجره شیروانی
oval window
U
روزنه بیضی
round window
U
روزنه گرد
inactive window
U
پنجره غیرفعال
active window
U
پنجره فعال
window-boxes
U
قاب پنجره
window frame
U
قاب پنجره
child window
U
پنجرهای در پنجره اصلی
case window
U
پنجره لولادار
cant bay window
U
کج پنجره
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
blind window
U
پنجره نما
balance window
U
پنجره چرخان
window-panes
U
جام پنجره
window-pane
U
جام پنجره
window pane
U
جام پنجره
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window-frames
U
قاب پنجره
window-frame
U
قاب پنجره
lancet window
U
پنجره نوک تیز
picture window
U
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
window shade
U
کرکره
skylight window
U
کتیبه
skylight window
U
خفنگ
split window
U
پنجره تقسیم بندی شده
splitting a window
U
تقسیم بندی پنجره
storm window
U
پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
stormproof window
U
پنجره ضد طوفان
text window
U
پنجره متن
three panes window
U
پنجره سه لنگه
three panes window
U
پنجره سه چشمه
window dress
U
پشت ویترین گذاشتن
window dress
U
بنمایش گذاشتن
window envelope
U
پاکت طلق دار ادرس نما
window leaf
U
لنگه پنجره
window panes
U
باران با صدا به پنجره می خورد
window regulator
U
وسیله تنظیم پنجره
sight window
U
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
rose window
U
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
pivoting window
U
پنجره گردان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com