English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
blue chip personal computer U IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
Other Matches
chip U کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chip U پاس بلند قوسی
chip U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chip U پریدگی فلز زدگی فلز لب پریدگی
chip U خرده چوب
chip U سیب زمینی سرخ کرده
chip U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip U قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
chip in <idiom> U شریک شدن
chip in U contribute=
to chip off U ریختن ورقه شدن
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip U تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
chip U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chip U کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U رنده کردن
chip U ورقه شدن
chip U ژتون
on chip U مدار ساخته شده روی یک قطعه
to chip off U وراوردن
to chip off U کندن
chip U لپ پریده کردن یا شدن
chip U ژتن ریزه
chip U مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
chip U تراشه
chip select U انتخاب تراشه
blue-chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
chip of the old block U بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
chip pocket U شیار دندانههای اره
to chip [to chop off] U لپ پریده شدن [کردن] [با ضربه جدا کردن] [تکه تکه یا ریز ریز کردن]
chip seal U شن بخورد راه دادن
blue-chip U سهام مرغوب
chip shot U ضربه کوتاه
bargaining chip U انگیزانه
bargaining chip U مزیت
boiling chip U سنگ جوش
chip axe U تیشه
blue chip U سهام مرغوب
chip board U نئوپان
chip enable U تواناکننده تراشه
chip family U چند تراشه مربوط به هم
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
chip spreader U جاده صاف کن
potato chip U باریکه سیب زمینی سرخ کرده
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
microminiature chip U تراشه ریزمقیاس
memory chip U تراشه حافظه
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
fragmental chip U خرده
fragmental chip U براده فلز
fragmental chip U خاک اره
flow chip U براده پیوسته
blue chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
silicon chip U تراشه سیلیکن
potato chip U چیپز
continous chip U برادههای قیچی کاری
curly chip U براده پیچیده
bargaining chip U عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
discontinuous chip U براده گسسته
silicon chip U تراشه سیلیسی
silicon chip U تراشه سیلیکان
sixteen bit chip U تراشه 61 بیتی
thirty two bit chip U تراشه 23 بیتی
wood chip wagon U واگنتراشهچوب
fish and chip shop U جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
computer U اکامپیوتر
computer U ماشین حساب
computer U ماشین الکترونیکی
computer U حسابگر الکترونی
computer U رایانه
computer U ماشین حساب کامپیوتر
computer U شمارنده
computer U ماشین متفکر
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U کامپیوتر
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
flight computer U کامپیوتر پرواز
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
guest computer U کامپیوتر مهمان
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
ibm computer U کامپیوتر ای بی ام
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
hybrid computer U کامپیوتر دو رگه
hybrid computer U کامپیوترترکیبی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
control computer U کامپیوتر کنترل
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
computer word U کلمه کامپیوتری
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
computer utility U خدمات کامپیوتری
computer utility U سودمندی کامپیوتر
computer user U استفاده کننده کامپیوتر
computer typesetting U حروف چینی کامپیوتری
computer time U وقت کامپیوتر
computer system U سیستم کامپیوتری
dedicated computer U کامپیوتر اختصاصی
desktop computer U کامپیوتر رومیزی
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
digital computer U کامپیوتردیجیتال
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر
digital computer U کامپیوتر عددی
digital computer U کامپیوتر رقمی
computer store U فروشگاه کامپیوتر
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
micro-computer U خرد کامپیوتر
target computer U کامپیوتر هدف
talking computer U کامپیوتر سخنگو
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
synchronous computer U کامپیوتر همگام
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer U کامپیوتر منبع
slave computer U کامپیوتر برده
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
transportable computer U پس و پیش کردن
micro-computer U ریزرایانه
micro-computer U ریزکامپیوتر
computer table U میزکامپیوتر
There's a jinx on this computer. U این رایانه جادو شده.
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
virtual computer U کامپیوتر مجازی
two address computer U کامپیوتربا دو نشانی
two address computer U کامپیوتر دو ادرسه
serial computer U کامپیوترنوبتی
serial computer U کامپیوتر سری
serial computer U کامپیوتر نوبتی
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer U کامپیوتر اداری
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer U کامپیوتر مقصود
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer U کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer U کامپیوتر یک نشانی
self adapting computer U کامپیوتر خود وفق
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer U کامپیوتر قابل حمل
pocket computer U کامپیوتر جیبی
parallel computer U کامپیوتر موازی
one address computer U کامپیوتریک ادرسه
microprogrammable computer U کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
computer crime U جرم کامپیوتری
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
computer industry U صنعت کامپیوتر
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist U گرافیست کامپیوتری
computer generations U نسلهای کامپیوتر
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game U بازی کامپیوتری
computer flicks U فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
briefcase computer U کامپیوتر چمدانی
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
computer language U زبان کامپیوتر
computer language U زبان کامپیوتری
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
asynchronous computer U کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer U کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer U کامپیوتر خودکار
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
computer family U خانواده کامپیوتر
computer animation U ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer animation U تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer architect U معمار کامپیوتر
computer center U مرکز کامپیوتر
computer camp U اردوی کامپیوتر
computer architecture U معماری کامپیوتر
computer based U بر مبنای کامپیوتر
computer art U هنر کامپیوتر
computer awarness U دانش کامپیوتر
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
computer code U رمز کامپیوتری
computer engineering U مهندسی کامپیوتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com