English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computer music U موسیقی کامپیوتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
music U موزیک
music U در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
music U خنیا رامشگری
music U اهنگ
music U موسیقی
rock music U موسیقیRock
piped music U موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
music rest U خروجموزیک
face the music <idiom> U پذیرش نسخه
soul music U سول
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
sheet music U نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
music stands U میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
music to one's ears <idiom> U صدایی که شخص دوست دارد بشنود
to let music wash over somebody U به موسیقی متن گوش دادن [اصطلاح روزمره]
play music U آهنگ ساختن
make music U آهنگ ساختن
play music U موزیک ساختن
make music U موزیک ساختن
play music U موسیقی ساختن
make music U موسیقی ساختن
chamber music U موسیقی مجلسی
to face the music U دلیرانه با چیزی روبرو شدن
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
music box U جعبه محتوی ساز کوکی
martial music U مزیک جنگی یا نظامی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
instructor of music U مشاق موسیقی
indiental music U موزیک همراه
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
ear for music U موسیقی
music mistress U بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music of the spheres U اهنگ جنبش سیارات
to a ones voice to music U صدای خودراباسازجفت کرد
devotion to music U دلبستگی به موسیقی
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
music therapy U موسیقی درمانی
music synthesizer U ایجادکننده موسیقی
music stool U کرسی پیانو زنان
music of the spheres U اهنگ حرکات افلاک
ear for music U گوش
music hall U اطاق ساز ورقص
an airy music U ساز یا موزیک با روح
music halls U سالن موسیقی
music halls U اطاق ساز ورقص
music hall U سالن موسیقی
music track U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
background music U موزیک متن
background music U موسیقی متن
ambient music U موسیقی پس زمینه
background music U موسیقی پس زمینه
ambient music U موزیک متن
music track U تیتر آهنگ
ambient music U موسیقی متن
to perform a piece of music U ساز زدن
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
to perform a piece of music U قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
to set a poem to music U اهنگ برای شعری ساختن
To compose music (potery) . U آهنگ ( شعر ) ساختن
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
To accpt the consequences . to face the music . U پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
high fidelity music reproducing system U سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
computer U شمارنده
computer U ماشین حساب کامپیوتر
computer U رایانه
computer U حسابگر الکترونی
computer U اکامپیوتر
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U کامپیوتر
computer U ماشین الکترونیکی
computer U ماشین حساب
computer U ماشین متفکر
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer U کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
There's a jinx on this computer. U این رایانه جادو شده.
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
computer table U میزکامپیوتر
ibm computer U کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer U کامپیوترترکیبی
digital computer U کامپیوتردیجیتال
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر
digital computer U کامپیوتر عددی
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer U کامپیوتر مهمان
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
flight computer U کامپیوتر پرواز
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
computer professional U متخصص کامپیوتر
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
hybrid computer U کامپیوتر دو رگه
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
serial computer U کامپیوتر سری
serial computer U کامپیوتر نوبتی
self adapting computer U کامپیوتر خود وفق
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
transportable computer U پس و پیش کردن
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
two address computer U کامپیوتر دو ادرسه
serial computer U کامپیوترنوبتی
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
target computer U کامپیوتر هدف
talking computer U کامپیوتر سخنگو
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
synchronous computer U کامپیوتر همگام
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer U کامپیوتر منبع
slave computer U کامپیوتر برده
portable computer U کامپیوتر قابل حمل
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer U کامپیوتر غیر ترتیبی
virtual computer U کامپیوتر مجازی
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
micro-computer U خرد کامپیوتر
micro-computer U ریزرایانه
micro-computer U ریزکامپیوتر
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
office computer U کامپیوتر اداری
pocket computer U کامپیوتر جیبی
two address computer U کامپیوتربا دو نشانی
parallel computer U کامپیوتر موازی
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
one address computer U کامپیوتریک ادرسه
one address computer U کامپیوتر یک نشانی
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
object computer U کامپیوتر مقصود
digital computer U کامپیوتر رقمی
computer literacy U دانش کامپیوتر
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter U حرف کامپیوتری
computer language U زبان کامپیوتر
computer language U زبان کامپیوتری
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer aided U بکمک کامپیوتر
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
computer assisted U بکمک کامپیوتر
computer industry U صنعت کامپیوتر
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
computer logic U منطق کامپیوتر
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
computer family U خانواده کامپیوتر
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
computer oriented U کامپیوتر گرا
computer operator U اپراتور کامپیوتر
briefcase computer U کامپیوتر چمدانی
computer operation U عملیات کامپیوتر
computer operation U عملکرد کامپیوتری
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
computer design U طراحی کامپیوتری
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer network U شبکه کامپیوتری
computer museum U موزه کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری
computer enclosure U محفظه کامپیوتر
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
computer crime U جرم کامپیوتری
computer conferencing U کنفرانس کامپیوتری
computer code U کد کامپیوتر
computer code U رمز کامپیوتر
computer code U رمز کامپیوتری
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
computer awarness U دانش کامپیوتر
computer based U بر مبنای کامپیوتر
computer center U مرکز کامپیوتر
computer artist U هنرمند کامپیوتر
computer engineer U مهندس کامپیوتر
computer graphicist U گرافیست کامپیوتری
computer generations U نسلهای کامپیوتر
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game U بازی کامپیوتری
computer animation U ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer animation U تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer architect U معمار کامپیوتر
computer architecture U معماری کامپیوتر
computer art U هنر کامپیوتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com