Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computer control console
U
panel control
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
control console
U
پیشانه کنترل
control console
U
کنسول کنترل
control computer
U
کامپیوتر کنترل
computer numerical control
U
کنترل عددی توسط کامپیوتر
process control computer
U
کامپیوتر کنترل فرایند
console
U
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
console printer
U
چاپگر کنسول
operator console
U
پیشانه متصدی
display console
U
کنسول نمایش
console operator
U
اپراتور کنسول
organ console
U
قسمتهایکنسول
producer console
U
کنسولتولید
score-console
U
صفحهنمایشامتیاز
operator console
U
کنسول اپراتور
operator console
U
پیشانه اپراتور
sound console
پایه صدا
centre console
U
میزفرمانمرکزی
console table
U
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
information console
U
کنسولاطلاعاتی
systems console
U
پیشانه سیستم ها
systems console
U
میزفرمان سیستم ها
key-console
U
[تیر یک طرف بسته شده]
To comfort (console) someone.
U
از کسی دلجویی کردن
master console
U
پیشخوان اصلی
duplex console
U
پیشانه مضاعف
display console
U
پیشانه نمایشگر
console type writer
U
ماشین تحریر میز فرمان
vacuum system console
U
کاهشدهندهسیستمخلاء
computer
U
ماشین حساب کامپیوتر
computer
U
شمارنده
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
U
رایانه
computer
U
اکامپیوتر
computer
U
ماشین الکترونیکی
computer
U
ماشین حساب
computer
U
ماشین متفکر
computer
U
کامپیوتر
computer
U
حسابگر الکترونی
talking computer
U
کامپیوتر سخنگو
computer security
U
امنیت کامپیوتر
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
micro-computer
U
خرد کامپیوتر
computer simulation
U
شبیه سازی
computer science
U
علوم کامپیوتر
computer aided
U
بکمک کامپیوتر
computer system
U
سیستم کامپیوتری
computer revolution
U
تحول کامپیوتر
board computer
U
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
micro-computer
U
ریزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزرایانه
computer salesman
U
فروشنده کامپیوتر
computer science
U
علم کامپیوتر
computer assisted
U
بکمک کامپیوتر
briefcase computer
U
کامپیوتر چمدانی
target computer
U
کامپیوتر هدف
two address computer
U
کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer
U
پس و پیش کردن
three address computer
U
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
computer simulation
U
کامپیوتری
computer simulation
U
شبیه سازی کامپیوتری
computer store
U
فروشگاه کامپیوتر
computer user
U
استفاده کننده کامپیوتر
computer typesetting
U
حروف چینی کامپیوتری
computer time
U
وقت کامپیوتر
computer utility
U
سودمندی کامپیوتر
two address computer
U
کامپیوتربا دو نشانی
computer utility
U
خدمات کامپیوتری
source computer
U
کامپیوتر منبع
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
computer nik
U
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer word
U
کلمه کامپیوتری
computer vendor
U
فروشنده کامپیوتر
virtual computer
U
کامپیوتر مجازی
computer instruction
U
دستورالعمل کامپیوتر
computer oriented
U
کامپیوتر گرا
computer industry
U
صنعت کامپیوتر
computer printout
U
چاپ کامپیوتری
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
U
گرافیست کامپیوتری
computer generations
U
نسلهای کامپیوتر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game
U
بازی کامپیوتری
computer flicks
U
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family
U
خانواده کامپیوتر
computer operator
U
اپراتور کامپیوتر
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
computer network
U
شبکه کامپیوتری
computer music
U
موسیقی کامپیوتری
computer museum
U
موزه کامپیوتری
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
computer on a chip
U
کامپیوتر روی یک تراشه
computer logic
U
منطق کامپیوتر
computer literacy
U
دانش کامپیوتر
computer literacy
U
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter
U
حرف کامپیوتری
computer operation
U
عملکرد کامپیوتری
computer language
U
زبان کامپیوتر
computer language
U
زبان کامپیوتری
computer jargon
U
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer engineering
U
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
U
مهندس کامپیوتر
computer program
U
برنامه کامپیوتری
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
computer awarness
U
دانش کامپیوتر
computer program
U
برنامه کامپیوتر
computer programmer
U
برنامه نویس کامپیوتر
computer programming
U
برنامه نویسی کامپیوتری
computer artist
U
هنرمند کامپیوتر
computer art
U
هنر کامپیوتر
computer architecture
U
معماری کامپیوتر
computer architect
U
معمار کامپیوتر
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation
U
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer specialist
U
متخصص کامپیوتر
computer camp
U
اردوی کامپیوتر
computer center
U
مرکز کامپیوتر
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
computer drawing
U
ترسیم کامپیوتری
computer design
U
طراحی کامپیوتری
computer crime
U
جرم کامپیوتری
computer printout
U
مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer conferencing
U
کنفرانس کامپیوتری
computer code
U
کد کامپیوتر
computer code
U
رمز کامپیوتر
computer code
U
رمز کامپیوتری
computer classifications
U
طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits
U
مدارهای کامپیوتری
computer professional
U
متخصص کامپیوتر
computer readable
U
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
slave computer
U
کامپیوتر برده
network computer
U
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
incremental computer
U
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
home computer
U
کامپیوتر خانگی
personal computer
U
کامپیوتر شخصی
host computer
U
کامپیوتر میزبان
host computer
U
کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
host computer
U
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer
U
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
ibm computer
U
ماشین حساب ای بی ام
ibm computer
U
کامپیوتر ای بی ام
incremental computer
U
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
infected computer
U
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
multiaccess computer
U
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer
U
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer
U
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer
U
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
laptop computer
U
کامپیوتر دستی یا کیفی
There's a jinx on this computer.
U
این رایانه جادو شده.
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
hybrid computer
U
کامپیوترترکیبی
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
duplex computer
U
کامپیوتر مضاعف
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
flight computer
U
کامپیوتر پرواز
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
guest computer
U
کامپیوتر مهمان
digital computer
U
کامپیوتردیجیتال
hybrid computer
U
کامپیوتر دو رگه
desktop computer
U
کامپیوتر رومیزی
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
digital computer
U
کامپیوتر رقمی
digital computer
U
کامپیوتر عددی
digital computer
U
کامپیوتر
digital computer
U
کامپیوتر دیجیتالی
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
nonesequential computer
U
کامپیوتر غیر ترتیبی
computer table
U
میزکامپیوتر
pocket computer
U
کامپیوتر جیبی
automatic computer
U
کامپیوتر خودکار
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
asynchronous computer
U
کامپیوتر غیرهمزمان
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
asynchronous computer
U
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer
U
کامپیوتر ناهنگام
one chip computer
U
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
U
کامپیوتر یک نشانی
portable computer
U
کامپیوتر قابل حمل
sequential computer
U
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
U
کامپیوترنوبتی
serial computer
U
کامپیوتر سری
serial computer
U
کامپیوتر نوبتی
self adapting computer
U
کامپیوتر خود وفق
one address computer
U
کامپیوتریک ادرسه
second generation computer
U
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
U
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
U
کامپیوتر بادوام
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com