Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computer augmented learning
U
بسط اموزش به کمک کامپیوتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer based learning
U
یادگیری بر پایه کامپیوتر
augmented
U
غیر سازمانی
augmented
U
افزایش دادن
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
U
الحاق کردن
augmented
U
اضافه کردن تقویت کردن
augmented
U
لاحق
augmented
U
تقویت کردن
augmented
U
زیادشدن
augmented
U
علاوه کردن
augmented
U
زیادکردن
augmented
U
افزودن
augmented
U
تکمیل کردن
augmented turbofan
U
توربوفن مجهز به سیستم پس سوز
learning
U
یادگیری
whole learning
U
یادگیری سرتاسری
self learning
U
خود فراگیر
learning
U
فضل وکمال
learning
U
اطلاع
learning
U
دانش یادگیری
learning
U
معرفت
learning
U
فراگیری
discrimination learning
U
یادگیری افتراقی
one trial learning
U
یادگیری یک کوششی
heuristic learning
U
یادگیری ذهنی
perceptual learning
U
یادگیری ادراکی
book learning
U
علم کتابی
patrons of learning
U
دانش پروران
learning theory
U
نظریه یادگیری
avoidance learning
U
یادگیری اجتنابی
part learning
U
یادگیری بخش بخش
verbal learning
U
یادگیری کلامی
vicarious learning
U
یادگیری مشاهدهای
distributed learning
U
یادگیری فاصله دار
place learning
U
مکان اموزی
incidental learning
U
یادگیری اتفاقی
he is a prodigy of learning
U
درعلم معرکه است
he is a prodigy of learning
U
اعجوبه ایست در دانش
serial learning
U
یادگیری زنجیرهای
sign learning
U
علامت اموزی
skill learning
U
مهارت اموزی
social learning
U
یادگیری اجتماعی
global learning
U
یادگیری یکپارچه
incentive learning
U
یادگیری با مشوق
probability learning
U
یادگیری احتمالاتی
subliminal learning
U
یادگیری زیراستانهای
rote learning
U
یادگیری طوطی وار
relation learning
U
رابطه اموزی
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
insightful learning
U
یادگیری بینش افرین
rate of learning
U
سرعت یادگیری
learning set
U
امایه یادگیری
motor learning
U
یادگیری حرکتی
learning to learn
U
یادگیری اموزی
mastery learning
U
یادگیری در حدتسلط
mastery learning
U
تسلط اموزی
maze learning
U
یادگیری در ماز
maze learning
U
مازاموزی
massed learning
U
یادگیری بی وقفه
learning machine
U
ماشین فراگیر
machine learning
U
فراگیری ماشین
cue learning
U
نشانه اموزی
learning rate
U
سرعت یادگیری
learning curve
U
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
latent learning
U
یادگیری نهفته
learning curve
U
منحنی یادگیری
learning curve
U
منحنی اموزش
learning curve
U
منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
concept learning
U
مفهوم اموزی
learning curve
U
که استفاده از آن بسیار سخت باشد
conceptual learning
U
مفهوم اموزی
means end learning
U
یادگیری وسیله- هدف
He lays claim to learning.
U
ادعای علم وفضل می کند
the common wealth of learning
U
افراد اهل علم
There is no royal road to learning .
<proverb>
U
مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
there is no royal road to learning
<proverb>
U
تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
trial and error learning
U
یادگیری از راه کوشش و خطا
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
the common wealth of learning
U
مجمع ادبا
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
U
اکامپیوتر
computer
U
رایانه
computer
U
ماشین الکترونیکی
computer
U
ماشین حساب
computer
U
شمارنده
computer
U
ماشین حساب کامپیوتر
computer
U
حسابگر الکترونی
computer
U
کامپیوتر
computer
U
ماشین متفکر
desktop computer
U
کامپیوتر رومیزی
digital computer
U
کامپیوتر رقمی
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
duplex computer
U
کامپیوتر مضاعف
ibm computer
U
کامپیوتر ای بی ام
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
computer oriented
U
کامپیوتر گرا
digital computer
U
کامپیوتر عددی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
flight computer
U
کامپیوتر پرواز
ibm computer
U
ماشین حساب ای بی ام
hybrid computer
U
کامپیوترترکیبی
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
guest computer
U
کامپیوتر مهمان
hybrid computer
U
کامپیوتر دو رگه
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
incremental computer
U
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
laptop computer
U
کامپیوتر دستی یا کیفی
digital computer
U
کامپیوتر
digital computer
U
کامپیوتر دیجیتالی
infected computer
U
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
digital computer
U
کامپیوتردیجیتال
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer
U
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
mainframe computer
U
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
target computer
U
کامپیوتر هدف
talking computer
U
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
U
کامپیوتر منبع
slave computer
U
کامپیوتر برده
sequential computer
U
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
U
کامپیوترنوبتی
three address computer
U
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
transportable computer
U
پس و پیش کردن
two address computer
U
کامپیوتر دو ادرسه
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
U
این رایانه جادو شده.
computer table
U
میزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزرایانه
micro-computer
U
خرد کامپیوتر
virtual computer
U
کامپیوتر مجازی
two address computer
U
کامپیوتربا دو نشانی
serial computer
U
کامپیوتر سری
serial computer
U
کامپیوتر نوبتی
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
U
کامپیوتر اداری
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
U
کامپیوتر مقصود
notebook computer
U
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
U
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
U
کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer
U
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer
U
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer
U
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
one address computer
U
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
U
کامپیوتر یک نشانی
self adapting computer
U
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
U
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
U
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
U
کامپیوتر بادوام
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
U
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
U
کامپیوتر جیبی
one chip computer
U
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
U
کامپیوتریک ادرسه
mainframe computer
U
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
computer nik
U
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
automatic computer
U
کامپیوتر خودکار
computer instruction
U
دستورالعمل کامپیوتر
board computer
U
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
briefcase computer
U
کامپیوتر چمدانی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
computer industry
U
صنعت کامپیوتر
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
U
گرافیست کامپیوتری
computer generations
U
نسلهای کامپیوتر
asynchronous computer
U
کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer
U
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer
U
کامپیوتر ناهنگام
computer network
U
شبکه کامپیوتری
computer music
U
موسیقی کامپیوتری
computer museum
U
موزه کامپیوتری
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
computer logic
U
منطق کامپیوتر
computer literacy
U
دانش کامپیوتر
computer literacy
U
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter
U
حرف کامپیوتری
computer language
U
زبان کامپیوتر
computer language
U
زبان کامپیوتری
computer jargon
U
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game
U
بازی کامپیوتری
computer classifications
U
طبقه بندی کامپیوتر
computer architect
U
معمار کامپیوتر
computer circuits
U
مدارهای کامپیوتری
computer center
U
مرکز کامپیوتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com