English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
composition and make up terminal U صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
composition U ترکیب هنری
composition U ترکیب
composition U صلح
composition U مصالحه
composition U نسبت اجزای سازنده
composition U قرارداد ارفاقی
composition a U خرج خمیری شکل ا یا ب ترکیب ا
composition U نسبت اجزاء سازنده
composition U ساخت
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition U ارایش یکان سازمان
composition U ارایش
composition U سرایش قطعه هنری
composition U انشاء
composition of compo U ترکیب
fallacy of composition U تعمیم نادرست
color composition U ترکیب رنگ ها در نقشه فرش
composition of compo U آمیزه
cosmic composition U ترکیب کیهانی
composition of forces U ترکیب نیروها
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
composition contract U قرارداد ارفاقی
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
To make money. To make ones pile. U پول درآوردن ( ساختن )
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
tv terminal U ترمینال تلویزیونی
ro terminal U ترمینال- RO
terminal U نهایی
terminal U پایانه
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
terminal U نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal U نقطه اتصال الکتریکی
terminal U وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal U محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal U اخری
terminal U انتهایی
terminal U واقع در نوک پایان
terminal U انتها
terminal U اخر خط راه اهن یا هواپیما
terminal U پایانه پایانی
terminal U پایانی
terminal U نهائی
terminal U قطب مدار
terminal U ترمینال
terminal U کلم
terminal U انتهائی
oil terminal U پایانهسوخت
local terminal U ترمینال محلی
line terminal U ترمینال خط
local terminal U پایانه محلی
input terminal U ترمینال ورودی
terminal bronchiole U برنشبتانتهایی
water terminal U ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا
keyboard terminal U صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
passenger terminal U ترمینالمسافران
satellite terminal U ترمینالفضاپیما
telecommunication terminal U ترمینالارتباطراهدور
input terminal U ترمینال اولیه
terminal arborization U ترمینالشاخهشاخه
intelligent terminal U ترمینال هوشمند
intermediate terminal U ترمینال میانی
grain terminal U پایانهحبوبات
terminal voltage U ولتاژ ترمینال
bonding terminal U اتصالترمینال
bulk terminal U اندازهپایانی
VT terminal emulation U مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
VT terminal emulation U استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
container terminal U پایانهبستهها
video terminal U ترمینال تصویری
video terminal U پایانه تصویری
user's terminal U ترمینال استفاده کننده
user terminal U پایانه کاربر
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
terminal filament U رشتهانتخابی
water terminal U باراندازهای ابی
terminal bud U شکوفهانتهایی
transformer terminal U ترمینال ترانسفورماتور
remote terminal U پایانه دور دست
two terminal network U شبکه دو قطبی
remote terminal U ترمینال راه دور
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
terminal board U تخته اتصال سیم
terminal board U محوراتصال سیمها
terminal board U تخته کلم
terminal board U تخته ترمینال
terminal box U جعبه کلم
terminal box U جعبه ترمینال
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal emulation U تقلید ترمینالی
terminal error U خطای پایانی
terminal ballistics U بالیستیک نهایی گلوله
smart terminal U پایانه هوشیار
remote terminal U ترمینال دوردست
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
primery terminal U ترمینال اولیه
positive terminal U قطب مدار مثبت
remote terminal U پایانه راه دور
neutral terminal U قطب مدار خنثی
negative terminal U پایانه منفی
negative terminal U قطب مدار منفی
reset terminal U پایانه بازنشانی
smart terminal U ترمینال هوشمند
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
terminal insomnia U بیخوابی پایانی
terminal operations U عملیات بارانداز
terminal symbol U علامت پایانی
terminal tackle U طعمه
terminal tackle U راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal threshold U استانه پایانی
terminal unit U واحد پایانه
terminal unit U واحد پایانی
terminal velocity U سرعت داخلی گلوله
terminal velocity U سرعت گلوله داخل لوله
terminal velocity U سرعت حد
terminal voltage U ولتاژ قطبی
terminal symbol U نماد پایانی
terminal stand U پایه ترمینال
terminal organ U اندام پایانی
terminal phase U مرحله اخر مسیر حرکت موشک
terminal port U بندر مقصد
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
terminal price U قیمت تحویل
terminal price U قیمت نهائی
terminal reinforcement U تقویت پایانی
terminal repeater U تقویت کننده نهایی
terminal rig U طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal sensitivity U حد بیشینه حساسیت
terminal emulation U نمایه سازی پایانه
grid terminal U اتصال شبکه
grid terminal U ترمینال شبکه
data terminal U ترمینال داده
air terminal U ترمینال هوایی
air terminal U باراندازهوایی
terminal stimulus U محرک پایانی
connection terminal U پایانه اتصال
communications terminal U ترمینالهای ارتباطی
collector terminal U ترمینال کلکتور
battery terminal U قطب باتری
central terminal U پایانه مرکزی
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
bus terminal U ترمینال
battery terminal U ترمینال باطری
terminal operations U عملیات اسکلهای
dial up terminal U ترمینال شماره گیری
display terminal U پایانه نمایشگر
display terminal U ترمینال نمایش
graphics terminal U ترمینال گرافیکی
graphical terminal U ترمینال گرافیکی
generator terminal U ترمینالهای ژنراتور
four terminal network U شبکه چهار قطبی
filament terminal U ترمینال فیلامان
terminal lobe U برگهگوشتیانتهایی
terminal moraine U منبعیخانتهایی
earth terminal U ترمینال زمین
dumb terminal U پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
terminal tackles U انتهایقرقرهقلاب
dumb terminal U وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
dumb terminal U ترمینال گنگ
sea island terminal U باراندازیا اسکله روی دریا
alternate water terminal U باراندازابی یدکی
passive four terminal network U شبکه چهار قطبی بی اثر
n terminal amino acid U امینو اسید -N انتهایی
multi terminal system U سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
remote control terminal U دکمهکنترلازراهدور
sea island terminal U بارانداز داخل دریا
terminal service company U گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
terminal amino acid آمینو اسید انتهایی
point of sale terminal U ترمینال فروش اطلاعات
alternate water terminal U بارانداز ابی موقت
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
user programmable terminal U ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
visual display terminal U ترمینال نمایش بصری
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
full screen terminal U پایانه تمام صفحه
data terminal ready U امادگی ترمینال داده
alphanumeric display terminal U ترمینال نمایش الفبا عددی
terminal and stay resident program U برنامه مقیم پایانی ایستا
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
make out <idiom> U باعث اعتماد،اثبات شخص
make over <idiom> U بی تفاوت جلوه دادن
make out <idiom> U تشخیص دادن
make something out <idiom> U ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
make something up <idiom> U اختراع کردن
make the best of <idiom> U دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
make the most of <idiom> U بیشترین سود را بردن
make-up U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make away with <idiom> U بردن
make out <idiom> U فهمیدن
make believe <idiom> U وانمود کردن
make do with something <idiom> U جانشین چیزی به جای چیزدیگر
make for <idiom> U به پیش رفتن
make it up to someone <idiom> U انجام کاری برای کسی درعوض وعده پولی
make of something <idiom> U تفسیر کردن
make one's own way <idiom> U باورداشتن خود
As you make your bed so you must lie on it <idiom> U هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
make up <idiom> U درستکردن
make a go of <idiom> U موفقشدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com