English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
completion of contract U امضای قرارداد
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
completion U نقط ه تکامل چیزی
completion U اتمام
completion U تکمیل
completion U اجرا
completion U انجام
completion date U تاریخ انجام کار
completion test U ازمون تکمیلی
in progress of completion U در دست تکمیل
completion date U تاریخ تکمیل
completion code U رمز اتمام
number completion test U ازمون تکمیل اعداد
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
picture completion test U ازمون تکمیل تصویر
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
healy picture completion test U ازمون تکمیل تصاویر هیلی
frank drawing completion test U ازمون تکمیل نقاشی فرانک
contract with U عقد کردن
by contract U بطور مقاطعه
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
all in contract U قراداد کلی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract U منقبض شدن
in contract U طبق قرارداد
contract U مقاطعه
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U کنترات پیمان .
contract U : پیمان بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U :قرارداد
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U تعهد
contract U عقد
parties to the contract U متعاملین
performance of a contract U اجرای قرارداد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U طرفین عقد
quasi contract U شبه قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
parties to the contract U متعاقدین
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U شرایط قرار داد
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U شبه عقد
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
license contract U قرارداد اجازه استفاده
lease contract U اجاره نامه
law of contract U قانون قرارداد
labor contract U قرارداد کار
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
lease contract U عقد اجاره
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
valid contract U عقد صحیح
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
the contract is still valid U خودباقی است
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
reward contract U عقد جعاله
revocable contract U عقد مجاز
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
contract period U دوره قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
breach of contract U تخلف از قرارداد
composition contract U قرارداد ارفاقی
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
assignment of contract U واگذاری قرارداد
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract U عقد موجل
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
forced contract U عقد مکره
formula of contract U صیغه عقد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
futures contract U قرارداد سلف
gratuitous contract U عقد غیر معوض
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
irrevocable contract U عقد لازم
invalid contract U عقد فاسد
contract specification U مشخصات قرارداد
inoperative contract U عقد غیر نافذ
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract period U مدت قرارداد
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
contract quantity U حجم قرارداد
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work U پیمانکاری
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
contract in set form U قرارداد تیپ
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
contract technical instructor U مربی فنی پیمانی
contract shipment number U شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com