Perdic | compass card | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	compass card U	صفحه قطب نما
	compass card U	گلباد
	compass card U	صفحه قطبنما

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	with in compass U	بدون مبالغه
	compass U	پرگار قطب نما
	compass U	حیطه
	compass U	دایره
	compass U	حدود وثغور حوزه
	compass U	گرد مدور
	compass U	درک کردن
	compass U	جهت کردن محصور کردن
	compass U	باقطب نماتعیین
	compass U	مدارچیزی راکامل نمودن
	compass U	دور زدن
	compass U	نقشه کشیدن اختراع کردن
	compass U	قطبنما
	compass U	قطب نما
	compass U	به دست آوردن
	compass course U	مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
	compass U	دوره
	compass U	وسعت دایره
	compass U	حدود
	compass U	پرگار
	compass U	جهت یاب
	compass U	تدبیر کردن
	compass U	محدود کردن فهمیدن
	compass saw U	اره تیغه باریک
	compass binnacle U	پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
	beam compass U	پرگار بازودار
	astro compass U	قطب نمای ژیروسکوپی
	astro compass U	قطب نمای نجومی
	compass bowl U	جام قطبنما
	compass calibration U	تنظیم قطب نما
	aperiodic compass U	قطب نمای با عقربه چفت شونده
	aperiodic compass U	قطب نمای چفت شونده
	compass calibration U	تنظیم انحراف قطب نما
	induction compass U	قطب نمای القائی
	inclination compass U	قطبنمای میلی
	magnetic compass U	قطبنمای مغناطیسی
	hair compass U	پرگار سوزنی
	compass bearing U	موقعیت برحسب قطبنما
	compass bearing U	زاویه توجیه قطب نما
	transit compass U	الت سنجش گوشههای افقی
	to fetch a compass U	گردگشتن
	to fetch a compass U	دورزدن
	compass bridge U	قطبنمایعرشهکشتی
	to box the compass U	جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
	swinging the compass U	تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
	steering compass U	قطبنمای سکان
	liquid compass U	مایعقطبنما
	compass swing U	قطب نما انحراف طولی قطب نما
	standard compass U	قطبنمای اصلی مغناطیسی
	compass point U	جهتقطبی
	compass azimuth U	گرای مغناطیسی
	compass azimuth U	گرای قطب نمای کشتی
	compass bearing U	سمت قطب نما
	bow compass U	نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
	compass compensation U	تصحیح قطب نما
	compass compensation U	تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
	compass swing U	چرخش خط محوری
	compass window U	شاه نشین نیم گرد
	compass plane U	رنده سینه
	compass stand U	binnacle compass
	compass direction U	سمت قطب نما
	compass north U	شمال قطب نما
	compass north U	شمال مغناطیسی
	compass rose U	شمال نما
	compass rose U	دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
	compass rose U	صفحه جهت یاب
	compass platform U	bridge
	compass direction U	گرای مغناطیسی
	compass direction U	جهت قطبنمای مغناطیسی
	compass error U	جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
	compensation of compass U	تصحیح قطبنما
	radio compass U	قطبنمای رادیویی
	compass declination U	انحراف قطب نما
	gyro compass U	قطبنمای الکتریکی
	gyro compass U	قطب نمای نجومی
	gyro compass U	قطب نمای ژیروسکوپی
	magnetic compass U	قطب نمای مغناطیسی
	magnetic compass U	قطبنما
	magnetic compass U	قطب نما
	compass declination U	انحراف مغناطیسی قطب نما
	mariner's compass U	قطبنمای ژیروسکپی کشتی
	mariner's compass U	قطبنمای دریایی
	master compass U	قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
	per standard compass U	برحسب قطب نمای استاندارد
	compass acceleration error U	اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
	compass acceleration error U	خطای شتاب جهت یاب
	gyro magnetic compass U	قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
	compass magnetic binnacle U	binnacle
	compass meridian line U	قطبنمایخطنصفالنهار
	aperiodic magnetic compass U	قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
	cross section of a liquid compass U	قسمتموربقطبنمایمایع
	card U	مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
	card U	پنبه زنی
	card U	کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
	card U	خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
	card U	تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
	card U	فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
	card U	ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
	card U	وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
	card U	ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
	card U	کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
	card U	سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
	greetings card U	کارتتبریک
	ID card U	کارت شناسایی
	ID card U	شناسنامه
	card U	مین فلز برای تختههای مدار
	card U	تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
	card U	قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
	card U	یک کارت پانچ
	card U	وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
	card U	برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
	card U	ورق بازی گنجفه
	card U	ورق
	card U	بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
	card U	روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
	card U	بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
	card U	وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
	card U	ماشین پرداخت پارچه
	card U	کارت
	card U	کارت ویزیت بلیط
	card U	مقوا
	card U	کارت تبریک کارت عضویت
	card U	ورق بازی کردن
	card U	برگ
	card U	امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
	card U	کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
	card U	ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
	card U	برگه
	ram card U	RAکارت
	He is a loose card . U	خیلی ول است
	race card U	برنامه اسب دوانی
	letter card U	کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
	logic card U	کارت منطقی
	magnetic card U	کارت مغناطیسی
	post card U	کارت پستال
	key card U	کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
	paper card U	کارت کاغذی
	card sharp U	برگزن
	playind card U	ورق گنجفه
	post card U	کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
	punch card U	برگ منگنه
	punch card U	کارت منگنه
	punched card U	کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
	punched card U	کارت منگنه شده
	punched card U	کارت پانچ شده
	punched card U	کارت منگنه
	qualification card U	کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
	ledger card U	کارت معین
	card-carrying U	دو آتشه
	visiting card U	کارت ویزیت
	trailer card U	کارت پشت بند
	to play one's card well U	از فرصت خود استفاده کامل کردن
	to palm a card U	برگی را در دست غیباندن
	green card U	کارت سبز
	card support U	حافظورق
	time card U	کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
	tape to card U	از نوار به کارت
	red card U	علامت اخراج اخراج بازیگر
	summary card U	کارت خلاصه
	visiting card U	کارت اسم درفرانسه
	visting card U	کارت ویزیت
	card-carrying U	عضو رسمی
	card-carrying U	دارای کارت عضویت
	card sharps U	برگزن
	card sharps U	قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
	card-carrying U	واقعی
	card sharp U	قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
	yello card U	اخطار
	yello card U	کارت زرد
	card-index U	رجوع شود به file card
	we left a card on him U	کارتی در خانه اش گذاشتیم
	stub card U	ته کارت
	storm card U	طوفان نمای دریایی
	To play ones last card U	آخرین تیر ترکش رارها کردن
	card up one's sleeve <idiom> U	برای روز مبادا نگهداشتن
	trump card <idiom> U	استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
	I have a credit card.	من کارت اعتباری دارم.
	card-cut U	[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
	to get [be given] your card [British E] <idiom> U	برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
	vaccination card U	دفترچه مایه کوبی
	card-indexes U	رجوع شود به file card
	index card U	کارتشاخص - کارت Index
	cheque card U	کارتشناساییمخصوصدریافتچک
	high card U	کارتبالا
	boarding card U	کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
	card vote U	کنارهگیریبهنفعکسی
	smart card U	کارت هوشمند
	safety card U	کارت تامین اتشبار
	safety card U	کارت تامین جنگ افزار
	red card U	کارت قرمز
	range card U	کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
	range card U	کارت برد
	cash card U	کارتمخصوصگرفتنپول
	vaccination card U	دفترچه واکسیناسیون
	key card U	کارت کلید کامپیوتر
	card sorter U	دستگاه مرتب کننده کارت
	card image U	تصویر کارت
	card hopper U	قسمت جهنده کارت
	card hopper U	ناودان کارت
	card guide U	راهنمای کارت