Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
company network
U
شبکه همکار
company network
U
شبکه شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
network
U
شبکه ارتباطی
network
U
وابسته به شبکه
network
U
نمودار
network
U
شبکه سیم کشی
network
U
اتصال
network
U
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
network
U
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network
U
شبکه توری
network
U
شبکه
y network
U
شبکه ستاره
sub network
U
شبکه فرعی
lattice network
U
شبکه توری منظم
ladder network
U
شبکه نردبانی
computer network
U
شبکه کامپیوتری
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
fixer network
U
شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
telecommunication network
U
شبکه مخابرات
multisystem network
U
شبکه چند سیستمی
telecommunication network
U
پبکه ارتباطات
logic network
U
شبکه منطقی
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
telephone network
U
شبکه تلفن
network structure
U
ساختار شبکهای
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
local network
U
شبکه محلی
network port
U
قسمتکارباشبکهاینترنت
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
multistar network
U
شبکه چند ستارهای
feedback network
U
شبکه فیدبک
tree network
U
شبکه درختی
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
distributed network
U
شبکه توزیعی
distributed network
U
شبکه توزیع شده
hierarchical network
U
شبکه سلسله مراتبی
filter network
U
شبکه ی صافی
heterogeneous network
U
شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
two terminal network
U
شبکه دو قطبی
value added network
U
ارزش اضافی شبکه
network communication
U
ارتباطشبکهای
despotic network
U
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
cooperative network
U
شبکه همیاری
distribution network
U
شبکه پخش
research network
U
شبکه پژوهشی
network theory
U
نظریه شبکه
network topology
U
توپولوژی شبکه
network topology
U
چگونگی استقرار شبکه
novell network
U
شبکه نوول
ring network
U
شبکه حلقهای
network version
U
نسخه شبکه
neural network
U
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
neural network
U
شبکه عصبی
ring network
U
شبکه حلقوی
synchronous network
U
شبکه همزمان
switching network
U
شبکه راه گزینی
star network
U
شبکه ستارهای
sorting network
U
شبکه مرتب کردن داده ها
public network
U
شبکه عمومی
radar network
U
شبکه ی رادار
regional network
U
شبکه منطقهای
network stracture
U
ساختار شبکه
network server
U
خدمتگزار شبکه
bus network
U
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
network analysis
U
تحلیل شبکه
network architecture
U
معماری شبکه
campus network
U
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
closed network
U
شبکه بسته
network chart
U
نمودار شبکه
network circuit
U
مدار شبکه
network circuit
U
اتصال شبکه
network analyser
U
شبکه کاو
communication network
U
شبکه ارتباط
network computer
U
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
communication network
U
شبکه مخابراتی
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
network of pipes
U
شبکه لوله کشی
network topology
U
جانمایی شبکه
communication network
U
شبکه ارتباطی
network administrator
U
سرپرست شبکه
network analyser
U
تحلیل کننده شبکه
to keep company with
U
همراه بودن با
to w up a company
U
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
to keep company
U
باهم بودن
to keep company
U
باهم امیزش کردن
in company
U
درجمعیت
in company
U
باجمع
in company with
U
همراه
company
U
جمعیت
in company
U
دسته جمعی
company
U
شریک
company
U
کمپانی
Come along and keep me company.
U
بامن بیا تا تنها نباشم
associated company
U
شرکت وابسته
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
Two is company , three is none .
<proverb>
U
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
company
U
همراه
company
U
گروهان
company
U
شرکت
company
U
گروه
in company with
U
باتفاق
company
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
company
U
مصاحبت کردن با
company
U
انجمن
company
U
تجارتخانه
centralized network configuration
U
ساختار شبکهای متمرکز
client server network
U
شبکه خدمتگزار- مشتری
automatic digital network
U
شبکه عددی کامپیوتری
multiple access network
U
شبکه با دسترسی چندگانه
metropolitan area network
U
شبکه گسترده در مسافت محدود.
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
long haul network
U
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
low voltage network
U
شبکه ی فشار ضعیف
back end network
U
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
automatic voice network
U
شبکه صوتی خودکار
passive four terminal network
U
شبکه چهار قطبی بی اثر
star network topology
U
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
systems network architecture
U
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
network operating system
U
سیستم عامل شبکه
network interface card
U
کارت میانجی شبکه
systems network architecture
U
معماری شبکه سیستم ها
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
automatic digital network
U
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
local area network
U
شبکه کوتاه پوشش
local area network
U
شبکه محلی
local area network
U
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
wide area network
U
شبکه راه دور
wide area network
U
شبکه بلند پوشش
high voltage network
U
شبکه ی فشار قوی
Xerox Network System
U
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
decentralized computer network
U
شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
distribution by cable network
U
پخشبوسیلهسیستمکابلی
private broadcasting network
U
شبکهپیشبینیخصوصی
token ring network
U
شبکه نشانه حلقهای
homogeneous computer network
U
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
token bus network
U
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
wide area network
U
شبکه گسترده
national broadcasting network
U
شبکهجهانیپخشبرنامه
three phase supply network
U
شبکه سه فاز
wide area network
U
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
local area network
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
leased line network
U
شبکه با خطوط استیجاری
frequency dividing network
U
اتصال مقسم فرکانس
local area network
U
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
frequency dividing network
U
شبکه تقسیم فرکانس
software company
U
شرکت نرم افزاری
trading company
U
شرکت تجارتی
supply company
U
شرکت تامین کننده
subsidiary company
U
شرکت فرعی
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
stock company
U
شرکت سهامی
unlimited company
U
شرکت با مسئولیت نامحدود
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
service company
U
گروهان خدمات
ship's company
U
پرسنل ناو
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
shipping company
U
شرکت حمل و نقل
ship's company
U
خدمه ناو
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
Company town
U
شهرک کارگران
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
aircraft company
U
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
to break company
U
جدایی کردن
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
to join company with somebody
U
به کسی ملحق شدن
[همراه کسی شدن]
to keep a person company
U
پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
What's your insurance company?
U
شرکت بیمه شما کدام است؟
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
He is a new face in the company .
U
چهره تازه ای درشرکت است
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
affiliated company
U
شرکت وابسته
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
separate company
U
گروهان مستقل
acting company
U
شرکت عامل
cooperative company
U
شرکت تعاونی
mutual company
U
شرکت تعاونی
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
winding up of a company
U
انحلال شرکت
doctor to the company
U
پزشک شرکت
electric company
U
شرکت برق
controlling company
U
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
finance company
U
شرکت تامین مالی
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
fire company
U
شرکت اتش نشانی
growth company
U
شرکت در حال گسترش
headquarters company
U
گروهان ارکان
headquarters company
U
گروهان قرارگاه
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company
U
شرکت مرکزی
holding company
U
شرکت صاحب سهم
controlling company
U
holdingcompany
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com