English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
community relations U روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
community relations U قسمت روابط عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
community U انجمن
community U جامعه
community U عوام
community U اجتماع
ecological community U جامعه
muslim community U امت
community center U ساختمان محل انجمن
community center U مرکزاجتماع
community chest U صندوق اعانه برای امورخیریه
community property U اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
community psychology U روانشناسی اجتماع نگر
community centre U محلاجتماعات
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
eruropean community U جامعه اروپایی
community service U کمک
therapeutic community U اجتماع درمانی
Community architecture U [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
community service U تعاونویاریعمومی
community charge U گونهایمالیات
community policing U سیستمکار محلیپلیس
urban centre of a community U مرکز شهرک
european economic community U market common
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
relations U اقربا
relations U روابط
relations U مناسبات
sexual relations U مقاربت جنسی
marital relations U روابط زناشویی
maternal relations U خویشان مادری
matrimonial relations U علقه زوجیت
commercial relations U مناسبات تجاری
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
space relations U روابط فضایی
relations of production U رابطه تولید
social relations U روابط اجتماعی
sexual relations U جماع
international relations U رابطهسیاسیبینکشورها
race relations U روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
sexual relations U روابط جنسی
labor relations U روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
interstate relations U روابط بین الدول
industrial relations U روابط صنعتی
certain relations of the offender U blood of payment responsiblefor are offenceswho innon-internatinal money عاقله
economic relations U روابط اقتصادی
diplomatic relations U روابط دیپلماتیک
diplomatic relations U روابط سیاسی
public relations U روابط عمومی
break of relations U قطع روابط کردن
financial relations U روابط مالی
ideological relations U روابط ایده ئولوژیک
ideological relations U روابط ارمانی
good relations U روابط حسنه
good relations U مناسبات حسنه
industrial relations U روابط کارگر وکارفرما
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
to break off diplomatic relations U روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
to discontinue relations [with somone] U رابطه قطع کردن [با کسی]
breach of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
means end relations U روابط وسیله- هدف
good neigbourly relations U روابط حسن همجواری
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
international economic relations U روابط اقتصادی بین المللی
rupture of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations U قطع روابط دیپلماتیک
civil military relations U روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
severance of diaplomatic relations U قطع روابط سیاسی
minnesota spacial relations test U ازمون روابط فضایی مینه سوتا
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com