English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
committee of ways and means U کمیسیون مالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ways and means U طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
have it both ways <idiom> U 2چیزداشتن
the old ways U رسمهای پیشین
You cannot have it both ways . <proverb> U نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
you can't have it both ways. <idiom> U نمی توانی هم خدا را بخواهی و هم خرما.
the old ways U رسوم قدیم
ways U سرسره
p.of the ways U جای جداشدن چندراه
p.of the ways U جایی که بایدیکی ازچندچیزرابرگزید
to cling to the old ways U به رسوم قدیمی چسبیدن
to change somebody's ways U رفتار و کردار کسی را کاملا تغییر دادن
mend one's ways <idiom> U اثبات عادت شخصی
column ways U راهنمای ستون
folk ways U راه و رسم قومی
parting of the ways U جای جدا شدن چندراه
parting of the ways U جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
To mend ones ways. U خودرااصلاح کردن
He has relapsed into his old ways. U فیلش یاد هندوستان کرده
cut both ways <idiom> U به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
He promised to behave ( mend his ways) U قول داد آدم بشود
committee U commission
T committee U انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
be on a committee U عضو کمیسیونی بودن
committee U کمیسیون مجلس مشاوره
committee U کمیته
committee U هیئت
committee U انجمن
committee U هیئت یا کمیته
committee U شورا
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
joint committee U کمیسیون مشترک
standing committee U کمیته دائمی
managing committee U هیات مدیره
managing committee U هیات رئیسه
legal committee U کمیته حقوقی
steering committee U کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
steering committee U کمیته رهبری
rules committee U کمیته قوانین
hanging committee U انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
arbitration committee U کمیته داوری
investigating committee U کمیته بازرسی
election of the committee U انتخابات هیات رئیسه
committee of inquiry U کمیسیون بازجویی
executive committee U هیات رئیسه
executive committee U هیات اجرایی
investigating committee U کمیسیون بازجویی
committee of inquiry U کمیته بازرسی
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
hospital infection committee U کمیته عفونت بیمارستان [پزشکی]
european committee for standardization U کمیته اروپایی استاندار
How . In what way. By what means. U چطور؟
Certainly not! [By no means!] U مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
by all means <adv.> U قطعا
not even by [not even through] [not even by means of ] U نه حتی به وسیله [به طریق]
by some means or other <adv.> U هیچ چیز [اصلا]
by all means <adv.> U کاملا
by all means <adv.> U حتما
means U وسائل
by all means U هر طورباشد
by all means U بهمه حال
by all means U بهر قیمت که باشد
by f. means U بامدادا
by f. means U ملایمت
by means of U به وسیله
he means well U نیتش خوب است
he means well U قصد بدی ندارد
he says what he means U مقصودخودراصریحابیان میکند
i do not know what he means U نمیدانم مقصودش چیست
by all means U با تمام وسائل
means U وسیله
means U توانائی درامد
means U دارائی
means U وسایل
means U استطاعت
means U توانایی
means U استطاعت وسایل
by no means U به هیچ وجه
means U دارایی
means are not a U وسایل فراهم نیست
means U درامد
means test U سنجش استطاعت مالی
blocking the means U سد ذرایع
means of production U ابزار تولید
transport means U وسیله بارکشی یاحمل ونقل
to live beyond one's means U بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
aman of means U ادم دارایا با استطاعت
By no means . By no account . به هیچ وجه
the means and the extremes U دو میان و دو کرانه
means objects U اشیاء وسیله
means of production U وسایل تولید
square means second p U مجذوریعنی توان دوم
means of transport U وسائط نقلیه
means tests U سنجش استطاعت مالی
means-tested U متغیرغیروابسته
he means mischief U است
By no manner of means . U بهیچ وجه من الوجوه
ends and means U هدف و وسیله
lack of means U عدم تمکن
means against rust U ابزارهای گرد زدا
fraudulent means U وسائل متقلبانه
he means mischief U مقصودش شیطنت
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U ابدا"چنین چیزی نیست
means of attaining one'd end U وسیله رسیدن بمقصود
means end capacity U استعداد درک وسیله- هدف
means end expectation U انتظار وسیله- هدف
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
means end relations U روابط وسیله- هدف
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
this word means a dog U معنی این کلمه سگ است
The means of payment will appear unchanged. U شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
means end learning U یادگیری وسیله- هدف
This new frontier incident probably means war. U این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com