Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cluster bombs
U
خوشه
cluster bombs
U
دسته
cluster bombs
U
گروه
cluster bombs
U
سنبله دسته کردن
cluster bombs
U
جمع کردن خوشه کردن
cluster bombs
U
اویز چند شاخه
cluster bombs
U
خوشه مین خوشهای
cluster bombs
U
مین خوشهای
cluster bombs
U
لوستر چندشاخه شمش
cluster bombs
U
قالب
cluster bombs
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs
U
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bombs
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bombs
U
کلاستر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
A-bombs
U
بمب اتمی
A-bombs
U
با بمب اتمی حمله کردن
A-bombs
U
بمباران اتمی کردن
H-bombs
U
بمب هیدروژنی
bombs
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombs
U
بن بست
bombs
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs
U
غیر رسمی از بین رفتن
bombs
U
مخزن
bombs
U
زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bombs
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombs
U
شکست فاحش
bombs
U
بمباران کردن
bombs
U
بمب
bombs
U
نارنجک
bombs
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
plastic bombs
U
بمب پلاستیکی
neutron bombs
U
بمب نوترونی
letter-bombs
U
بمب نامهای
plastic bombs
U
بمب خمیری
hydrogen bombs
U
بمب هیدروژنی
time bombs
U
بمب ساعتی
volcanic bombs
U
بمهایآتشفشانی
hydrogen bombs
U
بمب ترکیبی اتمی
atom bombs
U
بمب اتمی
cluster
U
جمع کردن خوشه کردن
cluster
U
سنبله دسته کردن
cluster
U
دسته
cluster
U
گروه
cluster
U
خوشه مین خوشهای
cluster
U
اویز چند شاخه
cluster
U
دسته کردن
cluster
U
لوستر چندشاخه شمش
cluster
U
قالب
cluster
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster
U
کلاستر
cluster
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster
U
انبوه
cluster
U
دسته شدن
cluster
U
خوشه
cluster
U
مین خوشهای
cluster
U
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
galactic cluster
U
خوشه کهکشانی
gear cluster
U
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
device cluster
U
گروه دستگاه
cluster weld
U
جوش خوشهای
cluster sampling
U
نمونه گیری خوشهای
open cluster
U
خوشه باز
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
staller cluster
U
خوشه ستارهای
super cluster
U
ابر خوشه
globular cluster
U
خوشه کروی
instrument cluster
U
ابزارچندشاخه
cluster-block
U
چندین طبقه آپارتمان
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
cluster piles
U
مهاربند
globular cluster
U
خوشه ستارهای کروی
cluster of galaxies
U
مجموعه کهکشانی
cluster bomb
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
U
قالب
cluster bomb
U
لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb
U
مین خوشهای
cluster bomb
U
اویز چند شاخه
cluster bomb
U
جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb
U
سنبله دسته کردن
cluster bomb
U
گروه
cluster bomb
U
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster mill
U
فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
cluster joint
U
اتصال خوشهای
cluster controller
U
کنترل کننده گروهی
cluster compound
U
ترکیب خوشهای
cluster analysis
U
تحلیل خوشهای
cluster bomb
U
خوشه مین خوشهای
cluster bomb
U
خوشه
cluster bomb
U
کلاستر
cluster bomb
U
دسته
open star cluster
U
خوشه باز ستارهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com