English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed universe U جهان بسته
closed universe U جهان متناهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
universe U جامعه
universe U کون و مکان دهر
universe U عالم
universe U دنیا
universe U جهان
universe U کیهان
universe U کائنات
universe U جهان کیهان
universe U گیتی
universe U عالم وجود
finite universe U جهان بسته
finite universe U جهان متناهی
expansion of universe U انبساط جهان
infinite universe U جهان باز
infinite universe U جهان نامتناهی
oscillating universe U جهان نوسان کننده
island universe U کهکشان
open universe U جهان باز
poles of the universe U قطبهای عالم
poles of the universe U قطبهای اسمانی
statistical universe U جامعه اماری
universe of discourse U عالم مقال
universe of discourse U موضوع بحث
universe of system U جهان سیستم
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed U ممنوع الورود
closed U بسته
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U محرمانه بسته
closed U مسدود
closed U محصور
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit U مدار بسته
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed system U سیستم بسته
closed system U نظام بسته
closed circuits U مدار بسته
closed variation U دفاع تاراش
closed traverse U پیمایش بسته
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U با کارکردانحصاری
closed traverse U خطوط متقاطع
closed system U سازگان بسته
closed shop U سیستم بسته
closed variation U واریاسیون بسته
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed conference U نشست مسدود
closed meeting U نشست مسدود
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed system U منزوی
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed game U بازی بسته
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed shops U موسسه کارشناسی
closed joint U کوربند
closed shops U سیستم بسته
closed fist U مشت بسته
closed file U فایل بسته
closed chain U زنجیر حلقهای
closed area U منطقه بسته
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed area U منطقه ممنوعه
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed economy U اقتصاد بسته
closed file U ستون بسته
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed sea U دریای غیر ازاد
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed society U جامعه بسته
closed stock U اجناس ذخیره
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine U زیرروال بسته
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed routine U روال بسته
closed network U شبکه بسته
closed mind U ذهن بسته
closed group U گروه بسته
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
abel closed tester U دستگاه ابل
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com