Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
closed shop
U
سیستم بسته
closed shop
U
با کارکردانحصاری
closed shop
U
موسسه کارشناسی
closed shop
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closed
<adj.>
<past-p.>
U
سد شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
بندآورده شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
مانع شده
closed
U
بسته
closed
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
closed
U
ممنوع الورود
closed
U
مسابقه محدود به سن یاجنس
closed
U
مسدود
closed
U
محصور
closed
U
وضع اماتوری یاحرفهای
closed
U
پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed
<adj.>
<past-p.>
U
بلوکه شده
closed
U
محرمانه بسته
shop
U
کارخانه
shop
U
کارگاه
shop
U
مغازه گردی کردن دکه
shop
U
خریدکردن
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
shop
U
محل ساخت
shop
U
کارخانه خرید کردن
shop
U
مغازه
shop
U
دکان
to keep shop
U
دکان داشتن
to keep shop
U
دکان داری کردن
keep shop
U
دکانداری کردن
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
shop
U
فروشگاه
closed network
U
شبکه بسته
closed society
U
جامعه بسته
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed sea
U
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed sea
U
دریای غیر ازاد
normally closed contact
U
اتصال معمولا بسته
closed to bicycles
U
دوچرخهسواریممنوع
closed stock
U
اجناس انبارشده ثابت
closed routine
U
روال بسته
closed joint
U
کوربند
closed mortgage
U
سند رهنی غیر ازاد
closed loop
U
حلقه بسته
closed loop
U
حلقه مسدود
closed mind
U
ذهن بسته
closed stock
U
اجناس ذخیره
closed to pedestrians
U
عبورپیادهممنوع
closed subroutine
U
زیرروال بسته
He is closed -fisted.
<proverb>
U
آدم خسیسى است .
closed back
U
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to
[all]
traffic
U
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
closed variation
U
دفاع تاراش
closed universe
U
جهان متناهی
closed universe
U
جهان بسته
closed traverse
U
پیمایش بسته
closed system
U
سازگان بسته
closed to trucks
U
عبورکامیونممنوع
closed variation
U
واریاسیون بسته
closed subroutine
U
زیرروال مسدود
closed system
U
نظام اقتصادی بسته
closed system
U
منزوی
closed system
U
نظام بسته
closed system
U
سیستم بسته
closed traverse
U
خطوط متقاطع
to have a closed meeting
U
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
closed shops
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed to motorcycles
U
موتورسواریممنوع
closed shops
U
موسسه کارشناسی
closed shops
U
با کارکردانحصاری
closed shops
U
سیستم بسته
closed circuits
U
مدار بسته
closed circuits
U
تلویزیون مداربسته
closed circuits
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit
U
مدار بسته
closed circuit
U
تلویزیون مداربسته
closed circuit
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed interval
U
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
closed conference
U
نشست مسدود
closed meeting
U
نشست مسدود
closed meeting
U
گردهمایی محرمانه
closed defence
U
دفاع بسته در روی لوپس
closed economy
U
اقتصاد بسته
closed height
U
حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed file
U
ستون بسته
closed file
U
فایل بسته
closed group
U
گروه بسته
closed fist
U
مشت بسته
closed chain
U
زنجیر حلقهای
closed indent
U
دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed conference
U
گردهمایی محرمانه
closed area
U
منطقه ممنوعه
closed area
U
منطقه بسته
closed game
U
بازی بسته
closed formation
U
فرم بسته پیادهای
winding shop
U
کارگاه سیم پیچی
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
pawn shop
U
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
shop steward
U
رئیس گروه
chemist's shop
U
داروخانه
shop stewards
U
رئیس گروه
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
shop supply
U
اماد تعمیرگاهی
shop supply
U
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop test
U
ازمایش کارگاهی
smith's shop
U
اهنگری
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
tommy shop
U
دکان خواربارفروشی یانانوایی
tuck shop
U
مغازه قنادی
tuck shop
U
مغازه حلویات
talk shop
<idiom>
U
درموردکار شخصی صحبت کردن
grocer's shop
U
بقالی
food shop
U
بقالی
grocer's shop
U
خواربار فروشی
to shut up a shop
U
مغازه ای را بستن
sweet shop
U
مغازهشیرینیوسیگارفروشی
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
chip shop
U
مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
corner shop
U
مغازهکوچک
sex shop
U
فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop assistant
دستیار مغازه دار
shop floor
U
کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop front
U
ازاره نمای بنا
shop-soiled
U
آسیبدیدهوکثیف
food shop
U
خواربار فروشی
bucket shop
U
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
die shop
U
حدیده سازی
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop
U
کارگاه صحرایی
field shop
U
تعمیرگاه صحرایی
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
lathe shop
U
تراشکاری
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
coffee shop
U
رستوران
coffee shop
U
قهوه خانه
shop fronts
U
ازاره نمای بنا
tea shop
U
رستوران
tea shop
U
نهارخوری قهوه خانه
acre shop
U
حق الارض
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
base shop
U
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shop
U
تعمیرگاه پادگانی
beauty shop
U
ارایشگاه
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
break into a shop
U
دکانی را زدن
cartwright's shop
U
دوچرخه سازی
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
shop lifter
U
دکان بر
shop keeper
U
صاحب دکان
open shop
U
با کارکرد ازاد
repair shop
U
تعمیرگاه
shop keeper
U
دکان دار
shop girl
U
شاگرد پادو
print shop
U
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
railway shop
U
تعمیرگاه راه اهن
shop girl
U
شاگرد دکان
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop lifter
U
دزد مشتری نما
open shop
U
سیستم باز
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
nickel shop
U
ساچمه نیکلی
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
shop boy
U
شاگرد دکان
shop boy
U
شاگرد
shop boy
U
پادو
shop lifting
U
دزدی از مغازه ها
repair shop
U
workshop
closed circuit battery
U
باتری با مدار بسته
closed bus system
U
سیستم گذر بسته
abel closed tester
U
دستگاه ابل
closed circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
closed-door meeting
U
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
closed circuit tunnel
U
تونل مدار بسته
closed coil armature
U
ارمیچر مدار بسته
closed-circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
closed magnetic core
U
هسته مغناطیسی بسته
closed magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی بسته
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
closed jet tunnel
U
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed footed magnet
U
اهنربای چنبری
fish and chip shop
U
جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
loam molding shop
U
قالب گیری ماسهای
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
ingot dressing shop
U
پرعیار کردن شمش
The goods in this shop could not be flogged.
U
اجناس این مغازه باد کرده
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
mobile repair shop
U
تعمیرگاه سیار
plate molding shop
U
مدلسازی
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
hand molding shop
U
قالبریزی دستی
bull in a china shop
<idiom>
U
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com