English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clinch U محکم کردن
clinch U ثابت کردن
clinch U پرچ کردن
clinch U قاطع ساختن
clinch U گروه پرچ بودن
clinch U کسب عنوان قهرمانی
clinch U اویزان
clinch U بغل کردن حریف
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clinch knot U گره ثابت
To clinch (close)the deal. U معامله راتمام کردن ( انجام دادن )
To clinch(close,finalize)a deal. U معامله یی را جوش دادن
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen U تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com