Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clearance sales
U
فروش به منظور تصفیه حراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sales
U
فروشی
sales
{pl}
U
حجم فروش
sales
{pl}
U
حجم معاملات
sales
U
فروش
[اقتصاد]
to further sales
U
فروش را بالا بردن
sales d.
U
دفتر فروش روزنامه
sales
{pl}
U
گردش معاملات
sales
U
برای فروش حراجی
sales
U
جنس فروشی فروش
sales
U
مربوط به فروش
sales
U
فروش
sales
U
حراج
sales
{pl}
U
مقدار فروش
clearance
U
مفاصا
clearance
U
بازی
clearance
U
فضای بازی
clearance
U
هوا فضای خالی فاصله
clearance
U
مجوز دستیابی به یک فایل
clearance
U
تهاتر
clearance
U
تصفیه
clearance
U
ترخیص
clearance
U
برداشتن مانع
clearance
U
گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance
U
ترخیص کالا ازگمرک
clearance
U
اختیار
clearance
U
اجازه زدودگی
clearance
U
تولرانس
clearance
U
فاصله باز
clearance
U
صلاحیت
clearance
U
فضای بیکار
clearance
U
فاصله
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance
U
تعیین صلاحیت کردن
clearance
U
ترخیص گمرکی
sales for the account
U
فروش نسیه
sales figure
U
ارقام فروش
sales for the account
U
فروش مدت دار
sales force
U
فروشندگان
peak sales
U
نقطه اوج فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sales forecasting
U
پیش بینی فروش
sales man
U
فروشنده
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
sales department
U
بخش فروش
sales department
U
قسمت فروش
sales contract
U
قرارداد فروش
sales area
U
حیطه فروش
sales area
U
بازار فروش
sales analysis
U
تحلیل فروش
sales agent
U
نماینده فروش
sales accounting
U
حسابداری فروش
retail sales
U
خرده فروشی
sales man
U
ویزیتور
sales man
U
فروشنده سیار
sales manager
U
مدیر فروش
sales woman
U
فروشنده زن
tie in sales
U
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
tie in sales
U
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
sales clerk
U
فروشنده
sales clerks
U
فروشنده
volume of sales
U
مقدار فروش
volume of sales
U
حجم معاملات
sales tax
U
مالیات بر فروش
sales promotion
U
تبلیغ فروش
sales promotion
U
تبلیغ جهت فروش
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
sales register
U
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
sales representative
U
نماینده فروش
sales represntative
U
نمایندگی فروش
sales tax
U
مالیات بر فروش کالا
sales tax
U
مالیات فروش
volume of sales
U
حجم فروش
forward sales
U
پیش فروش
sales check
U
صورت فروش
contract of sales
U
قرارداد فروش
cost of sales
U
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
forward sales
U
فروش سلف
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
volume of sales
U
گردش معاملات
after sales service
U
سرویس خدماتی
after sales service
U
سرویس
sales talk
U
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
security clearance
U
داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance
U
برگ عدم سوء پیشینه
security clearance
U
تاییدصلاحیت
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
tooth clearance
U
بازی دندانه
clearance in ward
U
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance sale
U
فروش به منظور تصفیه حراج
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
site clearance
U
تخلیه کارگاه
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
certificate of clearance
U
مفاصا حساب
clearance angle
U
زاویه ازاد
clearance capacity
U
فرفیت تخلیه بار
approach clearance
U
اجازه تقرب
clearance capacity
U
فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance diagram
U
قواره
valve clearance
U
لقی سوپاپ
clearance rate
U
نواخت جمع کردن مین
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
approach clearance
U
اجازه فرود
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance from obligation
U
برائت ذمه
clearance outwards
U
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
minus clearance
U
تولرانس منفی
presumption of clearance
U
اصل برائت
presumption of clearance
U
فرض برائت درامور مدنی
minimum clearance
U
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
road clearance
U
تخلیه جاده
height clearance
U
ارتفاع مجاز
mine clearance
U
پاک کردن مین
mine clearance
U
مین روبی کردن
road clearance
U
تخلیه کردن جاده
road clearance
U
انضباط و نظم حرکت در جاده
flight clearance
U
تعیین امنیت پرواز
flight clearance
U
اجازه پرواز
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
clearance rate
U
نواخت مین روبی
clearance space
U
چاک
clearance volume
U
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
crest clearance
U
بازی نوک پیچ
overhead clearance
U
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
customs clearance
U
ترخیص از گمرک
excess clearance
U
تولرانس زیاده از حد
fitting clearance
U
بازی مناسب
technical sales and distribution
U
فروش فناوری و پخش
sales forecasting model
U
مدل پیش فروش
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
general sales taxes
U
مالیات بر مصرف کلی وجزیی
general sales tax
U
مالیات عمومی بر فروش
hot valve clearance
U
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
option of sales unfulfilled in part
U
خیار تبعض صفقه
air traffic control clearance
U
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system
U
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
sales and marketing
[marketing]
U
فروش و بازاریابی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com