English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
papers U سفته برات
papers U کاغذ
papers U درکاغذ پیچیدن
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers U وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers U ورقه مشخصات کشتی
papers U مقاله
papers U اوراق بهادار
papers U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers U اوراق
papers U ورق کاغذ
papers U ورقه
papers U جواز پروانه
papers U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers U روی کاغذ نوشتن
papers U روی کاغذاوردن
papers U چاپ کردن
papers U روزنامه
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
he writes for the papers U برای روزنامه هامقاله مینویسد
negotiable papers U اوراق بهادار
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
please send me the p papers U خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
commerical papers U اوراق تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
secret papers U اسناد سری
secret papers U اوراق سری
walking papers <idiom> U برگه اخراج
mercantile papers U برگهای بهاداربازرگانی
ship papers U اسناد کشتی
ship's papers U اسناد حمل
commerical papers U اسناد تجارتی
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
application papers U مدارک درخواستنامه
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers U کتاب سفید
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
To mark the examination papers . U ورقه های امتحان رانمره دادن
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
He put his papers in order before going to bed . U قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance U فضای بیکار
clearance U تعیین صلاحیت کردن
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance U فاصله باز
clearance U تولرانس
clearance U اجازه زدودگی
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance U اختیار
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance U برداشتن مانع
clearance U فاصله
clearance U ترخیص گمرکی
clearance U مفاصا
clearance U فضای بازی
clearance U هوا فضای خالی فاصله
clearance U تهاتر
clearance U تصفیه
clearance U ترخیص
clearance U صلاحیت
clearance U مجوز دستیابی به یک فایل
clearance U بازی
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
minus clearance U تولرانس منفی
presumption of clearance U اصل برائت
mine clearance U مین روبی کردن
mine clearance U پاک کردن مین
presumption of clearance U فرض برائت درامور مدنی
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
site clearance U تخلیه کارگاه
valve clearance U لقی سوپاپ
security clearance U داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance U برگ عدم سوء پیشینه
security clearance U تایید صلاحیت کردن
tooth clearance U بازی دندانه
road clearance U انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance U تخلیه کردن جاده
road clearance U تخلیه جاده
security clearance U تاییدصلاحیت
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance from obligation U برائت ذمه
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance diagram U قواره
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار
clearance angle U زاویه ازاد
certificate of clearance U مفاصا حساب
approach clearance U اجازه تقرب
approach clearance U اجازه فرود
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
height clearance U ارتفاع مجاز
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
flight clearance U اجازه پرواز
fitting clearance U بازی مناسب
excess clearance U تولرانس زیاده از حد
customs clearance U ترخیص از گمرک
crest clearance U بازی نوک پیچ
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
clearance rate U نواخت مین روبی
clearance rate U نواخت جمع کردن مین
clearance space U چاک
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
air traffic control clearance U اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com