English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cleaning tools U ابزارتمیزکننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tools U اسباب کار
tools U در سیستم کامپیوتری
tools U ابزار
tools U مجموعه برنامههای کاربردی
electrician's tools U ابزارسیمکشی
tools of research U وسایل تحقیقات
pneumatic tools U اسبابهای بادی
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
pc tools deluxe U پی سی تولز دولوکس
development tools U ابزار توسعه
drawing tools U مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
pipe tools U وسایلپیپ
plumbing tools U لوازم لولهکشیخانه
assembly tools U ابزار مونتاژ
drawing tools U خط و رسم آزاد است
types of tools U انواعابزار
machine tools U ابزار ماشینی
precision tools U الات دقیق
do the cleaning U زدودن
do the cleaning U پاکیزه کردن
do the cleaning U تمیز کردن
do the cleaning U پاک کردن
cleaning U شستشو
cleaning U پاکیزگی
cleaning U خلوص اخلاص
wooden modelling tools U ابزارچوبیفرم دهنده
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
program development tools U ابزار توسعه برنامه
cleaning door U دریچه شستشو
cleaning process U فرایند شستشو
cleaning after defecation U استنجاء
dry cleaning U خشک شویی
cleaning lady U نظافتچیزن
gas cleaning U گاز پالایی
dry-cleaning U لکه گیری کردن
dry-cleaning U بابنزین پاک کردن
cleaning eye U دهانهشستشو
cleaning brush U برستمیزکننده
spring-cleaning U خانه تکانی بهاره
gas cleaning U پالایش گاز
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
cleaning room U اطاق شستشو
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
gas cleaning U تصفیه گاز
self cleaning contact U کنتاکت خودشوی
spring cleaning U خانه تکانی درفصل بهار
flame cleaning U تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
cleaning rod U سمبه تفنگ
cleaning station U پست رفع الودگی ش م ر
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
head cleaning device U وسیله هد پاک کن
cleaning of an underground waterchannel U لاروبی
A wise man avoids edged tools. <proverb> U آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
rolling stock cleaning yard U میلهچرخندهتمیزکنندهحیاط
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com