English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appropriation U ذخیره اختصاصی
appropriation U تصاحب
appropriation U تخصیص
appropriation U منظورکردن
appropriation U تخصیص وجه
appropriation U تملک
appropriation U اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
appropriation U اختصاص بودجه
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
appropriation U قصدتملک و بخود اختصاص دادن مال مسروقه
appropriation limitation U محدودیت تخصیص اعتبار
appropriation of goods U ضبط مال التجاره
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
appropriation receipt U رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation refund U بازپرداخت سپرده
appropriation limitation U محدودیت بودجه
appropriation symbol U کد اعتبار
appropriation symbol U کد بودجه
appropriation title U عنوان اعتبار
appropriation title U عنوان سپرده
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
appropriation bill U صورت ضبط اموال
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
civil U غیرنظامی
civil U مدنی
civil U غیر نظامی
civil U شخصی
civil U شهری
civil U درونی
civil U خدمات شهری
civil U داخلی حقوقی
civil U حقوق
civil U کشوری
civil degradation U محرومیت از حقوق مدنی
civil defense U پدافند غیر نظامی
civil defense U پدافند ازمناطق شهری
civil defense U دفاع غیر نظامی
civil department U تشکیلات کشوری
civil disturbances U اغتشاشات داخلی
civil disturbances U اغتشاشات غیرنظامی
civil injury U خسارت مدنی
civil injury U اضرار مدنی
civil death U محرومیت از حقوق مدنی
civil litigation U دادرسی مدنی
civil twilight U شفق و فلق غیرنظامی
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil wrong U خطای مدنی
civil year U سال عرفی
code civil U قانون مدنی
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil disobedience U نافرمانی شهروندان
civil disobedience U مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil marriage U ازدواج محضری
civil marriages U ازدواج محضری
civil time U زمان عرفی
civil time U ساعت معمولی
civil time U ساعت محلی
civil liability U ضمان
civil liability U مسئوولیت مدنی
civil divorce U موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil low U حقوق مدنی
civil low U سیستم حقوقی رم باستان
civil partnership U شرکت مدنی
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
civil procedure U ایین دادرسی مدنی
civil proceedings U اقدامات حقوقی
civil services U خدمات دولتی
civil defence U موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil servant U مستخدم کشوری
civil engineers U مهندس راه و ساختمان
civil engineers U مهندس ساختمان
civil engineers U مهندس شهرسازی
civil engineering U مهندسی راه و ساختمان
civil engineering U مهندسی ساختمان
civil war U جنگ داخلی
civil wars U جنگ داخلی
Civil Service U خدمات کشوری
civil engineers U مهندس راه وساختمان
civil servant U مستخدم دولتی
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
civil servants U مستخدم کشوری
civil servants U مستخدم دولتی
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
civil engineer U مهندس راه وساختمان
civil engineer U مهندس راه و ساختمان
civil engineer U مهندس ساختمان
civil engineer U مهندس شهرسازی
Civil Service U خدمات اجتماعی
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
civil action U دعوی مدنی یا حقوقی
civil action U دعوی مدنی
civil law U حقوق مدنی
civil liberty U ازادی مدنی
civil rights U حقوق اجتماعی
civil rights U حقوق مدنی
civil advisor U مستشار غیرنظامی
civil liberties U ازادی مدنی
civil advisor U مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil code U قانون مدنی
civil affairs U امور غیرنظامیان
civil censorship U سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil affairs U عملیات مردم یاری
Keep a civil tongue in your head. U حرف دهنت رابفهم
civil defence service U خدمات کشوری
Deprivation of ones civil rights . U محرومیت از حقوق مدنی
civil servant [British E] U کارمند دولت
civil court division U بخش دادگاه مدنی
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil military relations U روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil procedure code U قانون ایین دادرسی مدنی
civil military action U عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil military action U عملیات مردم یاری
civil status office U دفتر سجل و احوال
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
civil engineering works U بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
entitle to civil rights U متمتع از حقوق مدنی
law of civil procedure U ائین دادرسی مدنی
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
principle of civil litigation U اصول محاکمات مدنی
principle of civil litigation U ایین دادرسی مدنی
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair U معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com