Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chinese walking
U
سد چین
chinese walking
U
سد ختایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Chinese
U
مرد چینی
Chinese
U
زن چینی
Chinese
U
چینی
Chinese
U
چینی ها
Chinese
U
زبان چینی
Chinese puzzles
U
مسئلهی غامض
indo chinese
U
دورگه هندی و چینی
Chinese puzzle
U
معمای چینی
Chinese puzzles
U
معمای چینی
Chinese puzzle
U
مسئلهی غامض
Chinese puzzles
U
معما
He is fluent in Chinese.
U
او به زبان چینی مسلط است.
Chinese cabbage
U
کاهوفرنگی
indo chinese
U
هندوچینی
indo chinese
U
ساکنین هندوچین
indo chinese
U
ملت هندوچین
chinese fret
U
[زنجیره ی هندسی چینی]
Chinese puzzle
U
معما
chinese architecture
U
معماری چینی
chinese binary
U
دودویی چینی
chinese ink
U
مرکب چین
chinese white
U
سینکا
chinese landing
U
پهلو گرفتن به سبک چینی
walking
U
گردش
walking
U
راه رونده
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
walking frame
U
قالبچهارپا
walking papers
<idiom>
U
برگه اخراج
at walking pace
U
با سرعت پیاده روی
sleep walking
U
خوابیده گردی
walking on eggshells
<idiom>
U
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
walking leg
U
پاهایراهرونده
with one's back to the walking
U
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
sleep walking
U
خوابیده روی انتقال نومی
race walking
U
مسابقه راهپیمایی
elegant walking
U
راه رفتن باوقار
walking sticks
U
حشره راست بال امریکایی
walking sticks
U
چوبدستی
walking sticks
U
عصا
walking stick
U
حشره راست بال امریکایی
walking stick
U
چوبدستی
walking stick
U
عصا
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
walking beam
U
میل لنگ
walking patient
U
مریض سرپایی
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
walking ticket
U
ورقه خاتمه خدمت
walking library
U
شخص دانشمند
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
walking library
U
کتابخانه متحرک
walking dictionary
U
فرهنگ متحرک
walking delegate
U
نماینده سیار
walking chair
U
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
U
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
You should always be careful walking alone at night.
U
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He was walking with slow steps .
U
با قدمهای آهسته راه می رفت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com