English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
challenge U بمبارزه طلبیدن
challenge U رقابت کردن سرپیچی کردن
challenge U سرتافتن متهم کردن
challenge U طلب حق گردن کشی
challenge U دعوت بجنگ
challenge U چالش
challenge U هماوردجویی
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge U اعتراض
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peremptory challenge U رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
The field is wide open . It is up to you to take up the challenge . U بیا این گوی واین میدان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com