English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
central station U نیروگاه مرکزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
central pumping station U تلمبهخانه
central pumping station U مرکزی
Other Matches
central U کامپیوتر مرکزی
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central U واحد ورودی و خروجی
central U واحد محاسبات و منط ق
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central U تلفن چی مرکزی
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central U فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central U کلمه با طول کوتاه
central U که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central U مرکزی
central heating U حرارت مرکزی
central load U نیروی وارد به مرکز
central defender U مدافعوسطی
central office U دفتر مرکزی
central office U مرکز تلفن
central office U تلکس و تلگراف
central column U ستونمرکزی
central pith U هسته یا مغز چوب
central planning U برنامه ریزی مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
central position U وضعیت مرکزی
central load U بار مرکزی
central incisor U دندانپیشینمرکزی
central circle U دایرهوسط
central screw U پیچمرکزی
central reservation U مرکزرزروکردن
central convolution U شکنج مرکزی
central gyrus U شکنج مرکزی
central exchange U مرکز تلفن خودکار
central exchange U مرکزتلکس
central fissure U شیار مرکزی
central sulcus U شیار مرکزی
central government U حکومت مرکزی
central head U فشار مرکزی
central nave U کلیسایمرکزی
central stile U چهارچوبدربمیانی
Central America U آمریکایمرکزی
central city U شهر مرکزی
central strip U نوار میانی
central tendency U تمایل به مرکز
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central terminal U پایانه مرکزی
central bank U بانک مرکزی
central war U جنگ عمومی
central war U جنگ عمده
switching central U مرکز تلفن خودکار
central strip U جداکننده جهات
central heating U گرمایش مرکزی
central site U سایت مرکزی
central city U مرکز شهر
central canal U مجرای مرکزی
central processor U پردازنده مرکزی
central processor U پردازشگر مرکزی
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central reserve U سکوی میانی
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central reserve U سکوی وسط
central angle of arch U دهانه کمان
central angle at crest U فرجه ستیغ
central control desk U میزفرمان مرکزی
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
central control desk U اطاق فرمان اصلی
central processing unit U واحدپردازنده مرکزی
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
central tendency measures U اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency U اندازههای گرایش مرکزی
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization U انگلستان
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central processing unit U واحد پردازش مرکزی
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
central control panel U مرکز کنترل
central control panel U تابلوی مرکزی کنترل
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
central information file U سیستم اصلی ذخیره داده
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
central mass storage U انباره انبوه مرکزی
central mixing plant U مرکز اختلاط بتن
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
central focusing wheel U چرخهزوم مرکزی
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
top central manhole U حفرهمیانیورودفرد
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
unit central processing U واحد پردازش مرکزی
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility U کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
station U یا مقصد استفاده میشود
station U جایگاه
station U موقعیت اجتماعی وضع
station U توقفگاه نظامیان وامثال ان
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station U نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station U مقام مستقرکردن
station U درپست معینی گذاردن
station U پست
station U محل
station U محل ماموریت
station U مستقرکردن
station U استقرار یافتن
station U پایگاه
station U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station U سکون پاتوق
sub station U پست فرعی
on station U رسیدن به هدف
on station U روی هدف
on station U پروازهواپیما بالای هدف
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
station U رتبه
way station U ایستگاه رله مخابراتی
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station U ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station U ایستگاه
on station U اماده باش بالای هدف
station U مرکز
station U وقفه
station U جا درحال سکون
station U پاسگاه
station house U ایستگاه راه اهن
station house U مرکزکلانتری
station house U ایستگاه کلانتری
repeater station U مرکز تقویت کننده
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
slave station U ایستگاه فرعی
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
station bill U جدول محلها
station car U اتومبیل استیشن
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
master station U شاه ایستگاه
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
pumping station U تلمبه خانه
orienting station U ایستگاه توجیه
observation station U دیدگاه
naval station U پایگاه دریایی
mobile station U فرستنده متحرک
master station U پست اصلی مخابرات
railway station U ایستگاه راه اهن
reading station U ایستگاه خواندن
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
remote station U ایستگاه راه دور
remote station U ایستگاه دوردست
remote station U ایستگاه دور دست
relay station U ایستگاه واسطه
relay station U ایستگاه رله
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station U دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
master station U ایستگاه اصلی
station keeping U در خط نگهداشتن ناو
traverse station U ایستگاه پیمایش
receiving station U ایستگاهدریافت
station circle U چرخههواشناسی
station entrance U ورودیایستگاه
station model U مدلهواشناسی
station platform U سکویایستگاه
train station U ایستگاهقطار
transmitting station U ایستگاهارسال
underground station U ایستگاهزیرزمینی
passenger station U ایستگاهمسافرین
intercom station U ایستگاهداخلی
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station U محل اعزام افراد
triangulation station U ایستگاه مثلث بندی
wireless station U فرستنده
wireless station U ایستگاه بی سیم
work station U محل کار
tracking station U ایستگاه ردیابی
goods station U ایستگاهکالاهایتجارتی
coach station U پارکینگوایستگاهدرشکه
polling station U حوزهرایگیری
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
telephone station U تلفن خانه
telephone station U جایگاه تلفن
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station U مرکز مشترک
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log U دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
tide station U ایستگاه جزر و مد
to station oneself U جا گرفتن
railway station U ایستگاه قطار
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
local station U ایستگاهکانونی
transfer station U محل انتقال افراد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com