English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
central bank U بانک مرکزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
Other Matches
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. U من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
central U که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central U مرکزی
central U تلفن چی مرکزی
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central U فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central U کلمه با طول کوتاه
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central U واحد محاسبات و منط ق
central U واحد ورودی و خروجی
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central U کامپیوتر مرکزی
central nave U کلیسایمرکزی
central screw U پیچمرکزی
central government U حکومت مرکزی
central head U فشار مرکزی
central office U دفتر مرکزی
central incisor U دندانپیشینمرکزی
central terminal U پایانه مرکزی
central sulcus U شیار مرکزی
central load U نیروی وارد به مرکز
central fissure U شیار مرکزی
central exchange U مرکزتلکس
central canal U مجرای مرکزی
central city U مرکز شهر
central city U شهر مرکزی
central war U جنگ عمومی
central war U جنگ عمده
central stile U چهارچوبدربمیانی
central convolution U شکنج مرکزی
central gyrus U شکنج مرکزی
central exchange U مرکز تلفن خودکار
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central office U تلکس و تلگراف
central heating U گرمایش مرکزی
central office U مرکز تلفن
central processor U پردازشگر مرکزی
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central reserve U سکوی وسط
central reserve U سکوی میانی
central site U سایت مرکزی
central station U نیروگاه مرکزی
central strip U جداکننده جهات
central strip U نوار میانی
switching central U مرکز تلفن خودکار
central tendency U تمایل به مرکز
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central processor U پردازنده مرکزی
central load U بار مرکزی
central pith U هسته یا مغز چوب
central planning U برنامه ریزی مرکزی
central heating U حرارت مرکزی
central defender U مدافعوسطی
central column U ستونمرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
central position U وضعیت مرکزی
central circle U دایرهوسط
Central America U آمریکایمرکزی
central reservation U مرکزرزروکردن
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central focusing wheel U چرخهزوم مرکزی
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization U انگلستان
unit central processing U واحد پردازش مرکزی
central pumping station U تلمبهخانه
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central pumping station U مرکزی
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
top central manhole U حفرهمیانیورودفرد
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central angle at crest U فرجه ستیغ
central mixing plant U مرکز اختلاط بتن
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central processing unit U واحد پردازش مرکزی
central processing unit U واحدپردازنده مرکزی
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
central tendency measures U اندازههای گرایش مرکزی
central mass storage U انباره انبوه مرکزی
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
central angle of arch U دهانه کمان
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
measures of central tendency U اندازههای گرایش مرکزی
central control desk U اطاق فرمان اصلی
central control desk U میزفرمان مرکزی
central control panel U مرکز کنترل
central control panel U تابلوی مرکزی کنترل
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
central information file U سیستم اصلی ذخیره داده
central food preparation facility U کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
bank U سکو
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
You can take it to the bank. <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
bank U کناره توده
bank U مجموعهای از وسایل مشابه
bank U انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
You can bank on it! <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
Which bank do you bank with? U در کدام بانک حساب دارید؟
to bank U واریزکردن
Which bank do you bank with? U با کدام بانک کار می کنید؟
bank U مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank U کرانه دیواری
bank U لب
bank U بانکداری کردن
bank U بطورمتراکم
bank U کپه کردن بلند شدن
bank on <idiom> U اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
bank U بانک ضرابخانه
bank U کنار
bank U ساحل
bank U بانک
bank U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank U کپه کردن
bank U رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank U در بانک گذاشتن
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank U قسمت برجسته سر پیچ
bank holiday U ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
penny bank U صندوق پس انداز
provident bank U صندوق پس انداز
state bank U بانک دولتی
account with [at] a bank U حساب بانکی
intermediary bank U بانک میانجی
approved bank U بانک تایید شده
world bank U بانک جهانی
piggy bank U قللک
penny bank U دیناری
penny bank U بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
paying bank U بانک پرداخت کننده
bank holiday U هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
opening bank U بانک باز کننده اعتبار
negotiating bank U بانک معامله کننده
negotiating bank U بانکی که اسناد را معامله میکند
fog bank U تودهی مه
national bank U بانک ملی
presenting bank U بانک ارائه کننده
remitting bank U بانک واگذارنده
sand bank U تپه زیرابی
world bank U بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
state bank U بانک استان
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
spoin bank U انبار مازاد
savings bank U صندوق پس انداز
savings bank U قللک
saving bank U بانک پس انداز
sand bank U ریگ تپه
sand bank U ریگ پشته
sand bank U جزیره نما
mortgage bank U بانک رهنی
monopoly bank U بانک انحصاری
development bank U بانک توسعه
deposit in the bank U در بانک به ودیعه گذاردن
confirming bank U بانک تائید کننده
collecting bank U بانک وصول کننده
bank balance U پولموجود در حساببانکیفرد
bank loan U وام بانکی
bank manager U رییسبانک
bottle bank U سطلآشغالمخصوصبطری
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
piggy bank <idiom> U بانک کوچک
Where is the nearest bank? U نزدیکترین بانک کجاست؟
bank of heliostats U کرانهنورگرایی
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
foot bank U پیاده رو
memory bank U بانک حافظه
loan bank U بانک استقراضی
loan bank U بانک وامی
land bank U بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
fog bank U مه انباشت
issuing bank U بانک گشاینده اعتبار
issuing bank U بانک صادر کننده
guide bank U دیوار هادی سد
germplasm bank U بانک گونه ها
fraudvlent bank U ورشکسته به تقصیر
deposit with the bank U در بانک ودیعه گذاردن
bank discount U تخفیف بانکی
bank bill U حواله بانکی
bank bill U اسکناس
bank bill U برات بانک
bank asset U دارائی بانک
bank annuities U هم نامیده شده
bank annuities U سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
bank angle U سراشیب مسیر هواپیما
bank angle U زاویه سراشیب مسیر
bank angle U زاویه شیب ساحل
bank advance U وام بانکی
bank acceptance U قبولی بانکی
bank acceptance U دریافتی
authorized bank U بانک مجاز
bank discount U تنزیل بانکی
bank development U گسترش شبکه بانکی
bank deposit U سپرده بانکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com