Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
casement frame
U
قاب بازشو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
casement
U
قاب پنجره
casement
U
روزنه
casement
U
پنجره
casement
U
پنجره لولادار
fixed casement
U
قاب ثابت
casement window
U
پنجرهیلولایی
casement window opening inwards
U
پنجرهدودر
frame-up
U
پرونده سازی
frame
U
قاب کردن
frame
U
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame
U
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame
U
خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
frame
U
کنترل هایی
frame
U
هیکل حالت موقتی
frame-up
U
توط ئه
saw frame
U
کمان اره
frame up
U
دسیسه
frame up
U
دوز وکلک
frame up
U
توط ئه
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
to frame someone
U
کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
frame
U
قاب چارچوب کمان
K-frame
U
قاببصورتحرفk
frame
U
استاتور استخوان بندی
frame
U
قاب
frame
U
شاسی
frame
U
قاعده
frame
U
صحنه
frame
U
پاپوش درست کردن
frame
U
بدن
frame
U
چهارچوب تنه
frame
U
ساختمان
frame
U
منطق اسکلت
frame
U
فرمول
frame
U
بیان کردن
frame
U
تنظیم کردن
frame
U
چارچوب گرفتن طرح کردن
frame
U
قاب کردن قاب گرفتن
frame
U
چارچوب
frame
U
چهارچوب
frame
U
سازه
frame
U
باربست
frame
U
قاب کادر
frame
U
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame
U
قواره
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame
U
کالبد
frame
U
تنه
frame
U
فریم
frame
U
دنده عرضی
freeze-frame
U
قاب ایستایی
frame push
U
اهرم فشاردهنده
frame stile
U
قالبنردبانی
head of frame
U
سرقاب
burner frame
U
سوخت
burner frame
U
قالب
adjustable frame
چهارچوب قابل تنظیم
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
two light frame
U
پنجره دو قلو
two light frame
U
پنجره دوچشمه
cold frame
U
سرما دورکن
spinning frame
U
چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
freeze-frame
U
قاب ایستا
time frame
U
چارچوب زمانی
time frame
U
مدت لازم
metal frame
U
قالبفلزی
overhead frame
U
قالببالایسر
portal frame
U
قالبدرگاهی
frame of mind
U
حالتذهنیفرد
to frame an answer
U
پاسخی را طرح کردن
warp frame
U
قاب چله
frame agreement
U
توافق اولیه
frame agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
box-frame
U
قاب صندوقی
climbing frame
U
وسیلهایمخصوصبازیکودکان
wire frame
U
قالبفلزی
roller frame
U
قالبدورانی
sash frame
U
حمایلقاب
sill of frame
U
آستانهقاب
timber frame
U
قالبچوبی
track frame
U
قالبشیار
vertical frame
U
قالبعمودی
walking frame
U
قالبچهارپا
warping frame
U
قالبپیچنده
web frame
U
قالبشبکهای
door-frame
U
چارچوب در
frame-ups
U
پرونده سازی
door frame
U
چارچوب در
frame antenna
U
انتن چارگوش
frame frequency
U
بسامد صحنه
frame of an apparatus
U
شاسی
frame of hachsaw
U
کمان اره چکی
frame of hachsaw
U
کلاف اره چکی
frame partition
U
جداگر سازه دار
frame partition
U
تیغه تیرپایهای
frame house
U
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame partition
U
تیغه قالبی
frame of reference
U
چهارچوب داوری
distribution frame
U
مقسم
crane frame
U
چارچوب جرثقیل
frame-ups
U
توط ئه
window frame
U
قاب پنجره
window-frame
U
قاب پنجره
bar frame
U
تیرک قاب
base frame
U
چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame
U
فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press
U
پرس با قالب "سی " شکل
chassis frame
U
چارچوب شاسی
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
frame work
U
چهارچوب
full frame
U
قاب کامل
provisional frame
U
ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
page frame
U
قالب صفحه
page frame
U
قاب صفحه
picture frame
قاب عکس
open frame
U
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
piling frame
U
داربست
plan frame
U
چارچوب برنامه
reference frame
U
دستگاه مقایسهای
space frame
U
قاب سه بعدی
pack frame
U
کوله پشتی زین دار
mirror frame
U
جعبه اینه
main frame
U
کامپیوتر بزرگ
machine frame
U
چارچوب دستگاه
magnet frame
U
یوغ اهنربایی
mast frame
U
قاب چهارگوش
micro to main frame
U
پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
track roller frame
U
قالبگردندهشیاردار
wood frame construction
U
ساختمان با استخوانبندی چوبی
swing frame grinder
U
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
U
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
gap frame press
U
پرس "سی " شکل
locomotive frame drilling machine
U
دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
double frame hobbing machine
U
دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
middle rial of door frame
U
قیدچه
frame of mind (good or bad)
<idiom>
U
top and bottom rail of door frame
U
پاسار
sewing: sewing frame
U
ماشیندوخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com