Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
carpet weight
U
وزن فرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
to be on the carpet
U
مطرح بودن
carpet value
U
ارزش قیمتی فرش
carpet
U
زیلو
carpet
U
قالی
carpet
U
فرش
red carpet
U
علامت پذیرایی مخصوص
Ardabil carpet
U
فرش شیخ صفی و یا فرش اردبیل که یکی در موزه ویکتوریا و آلبرت و دیگری در موزه هنر لس آنجلس نگهداری می شوند
carpet beetle
U
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
carpet exporter
U
صادرکننده فرش
carpet loom
U
دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
carpet market
U
بازار فرش
red carpet
U
تشریفات و احترامات رسمی
carpet materials
U
مواد اولیه فرش
carpet moth
U
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
call on to the carpet
<idiom>
U
مورد مواخذه قرارگرفتن
magic carpet
U
فرشجادوئی
prayer carpet
U
سجاده
stair carpet
U
فرش راه پله
carpet sweeper
U
جاروی فرش پاک کن
carpet sweepers
U
جاروی فرش پاک کن
carpet weaver
U
قالی باف
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
carpet beetle
U
بالشتک مار
carpet beetle
U
بالشک مار
carpet bag
U
خرجین
carpet slipper
U
دمپاییراحتی
carpet showroom
U
نمایشگاه و غرفه فرش
carpet thinckness
U
کلفتی یا ضخامت فرش
felt carpet
U
فرش نمدی
Gohar carpet
U
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
landscape carpet
U
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
table carpet
U
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
Zeigler carpet
U
فرش زیگلر
[فرش طاقی]
carpet-bedding
U
[گلکاری به روش قرن نوزدهم میلادی]
carpet sweeper
U
جارو نپتون
[نظافت]
[خانه داری]
Persian carpet
U
قالی ایرانی
felt carpet
U
زیرانداز
carpet-dyer
U
رنگرز قالی
Chelsea carpet
U
فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
circular carpet
U
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
coronation carpet
U
فرش تاجگذاری
[این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
carpet workshop
U
کارگاه قالیبافی
carpet width
U
پهنا و عرض فرش
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
carpet weaving
U
بافتن فرش
carpet washing
U
شستن فرش
carpet washing
U
قالی شویی
roll out the red carpet
<idiom>
U
برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
carpet exporters union
U
اتحادیه صادرکنندگان فرش
carpet and floor brush
U
جارویکفوفرش
To snake the dust off the carpet.
U
خاک قالی را تکان داد (تکاندن )
roll out the red carpet
<idiom>
U
حسابی پذیرایی کردن
To rinse the prayer carpet .
<proverb>
U
جا نماز آب کشیدن .
Iran Carpet Company
U
شرکت سهامی فرش ایران
Imperial Silk Hunting Carpet
U
فرش شکارگاهی ابریشمی درباری
[این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
weight in
U
وزن کشی
self weight
U
خود وزن
self weight
U
ویژه وزن
it is of no weight
U
قدرواهمیتی ندارد
weight
U
لنگر
weight
U
وزن
weight
U
وزن دادن
weight
U
گرانی
weight
U
فشار
weight
U
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight
U
میزان
weight
U
بارکردن
weight
U
سنگین کردن
weight
U
چیزسنگین
weight
U
سنگ وزنه
weight
U
سنگینی
weight
U
نزن
weight the sugar
U
قند را بکشید
weight ratio
U
نسبت وزن
weight program
U
تمرین وزنه برداری
weight percent
U
درصد وزنی
weight of solids
U
وزن ذرات
weight throw
U
پرتاب وزنه
weight ton
U
تن سنگین
weight training
U
بدن سازی
weight zone
U
مربع وزن گلوله
where is the kilogramme weight ?
U
سنگ کیلوگرم کجاست
where is the kilogramme weight ?
U
وزنه ....
counter weight
U
وزنه مقابل
counter weight
U
پاسنگ
counter weight
U
وزنه تعادل
weight man
U
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight lifting
U
وزنه برداری
unladen weight
U
وزن کامل خودرو
weight function
U
تابع وزنی
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
curb weight
U
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
weight and measures
U
سنگ و اندازه
throw one's weight around
<idiom>
U
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
unit weight
U
وزن واحد
cross weight
U
وزن ناخالص
unit weight
U
وزن مخصوص
total weight
U
وزن کل
weight index
U
شاخص موزون
weight lifter
U
وزنه بردار
certificate of weight
U
گواهی وزن
sliding weight
U
وزنمتحرک
atomic weight
U
وزن اتمی
atomic weight
U
جرم اتمی
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
paper weight
U
کاغذ نگهدار
dead weight
U
وزن خشکه
make-weight
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight
U
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make weight
U
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
dead weight
U
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
U
خودوزن
dead weight
U
ویژه وزن
dead weight
U
وزن بی اوار
atomic weight
U
wt.at :symb
avoirdupois weight
U
اوزان و مقیاسات اجناس
weight trainer
U
مربیوزنه
weight trainer
U
آموزندهوزنه
weight by volume
U
وزن حجمی
volumetric weight
U
وزن حجمی
brake weight
U
لنگر
You are going to gain weight. if you let yourself go.
U
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
bow weight
U
وزن کمان
pull one's weight
<idiom>
U
کارها را تقسیم کردن
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
beta weight
U
وزن بتا
bat weight
U
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
basis weight
U
وزن پایه
to lose weight
U
لاغر شدن
light-weight
U
سر خالی
molecular weight
U
جرم مولکولی
it pulls its weight
U
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
laden weight
U
وزن کلی خودرو با بار
landed weight
U
وزن کالا هنگام تخلیه
landing weight
U
وزن فرود
landing weight
U
وزن با هنگام تخلیه
letter weight
U
کاغذ نگاه دار
light weight
U
سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
maximum take off weight
U
حداکثر وزن برخاستن
middle weight
U
میان وزن
middle weight
U
میانه
milliequvalent weight
U
وزن هم ارز میلی گرمی
molecular weight
U
وزن مولکولی
net weight
U
وزن کلی
net weight
U
وزن خالص
drop weight
U
وزن سقوطی
heavy weight
U
38+ کیلوگرم
empty weight
U
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
equivalent weight
U
وزن معادل
equivalent weight
U
وزن هم ارز
fixed weight
U
وزن ثابت
formula weight
U
وزن فرمولی
gross weight
U
وزن کل
gross weight
U
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight
U
وزن ناویژه
gross weight
U
وزن ناخالص
gross weight
U
وزن با فرف
he is half your weight
U
وزن او نصف وزن شما است
heavy weight
U
سنگین وزن
heavy weight
U
18+ کیلوگرم
heavy weight
U
001 کیلوگرم
the weight is kilogrammes
U
وزن
statistical weight
U
وزن اماری
statistical weight
U
احتمال ترمودینامیکی
ramp weight
U
حداکثر وزن ممکن هواپیما
specific weight
U
وزن ویژه
design take off weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
short weight
U
وزنه کم
specific weight
U
سنگینی ویژه
wet weight
U
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
specific weight
U
وزن مخصوص
short weight
U
سنگ کم
toe weight
U
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
paper weight
U
وزنه
draw weight
U
نیروی لازم برای کشیدن زه
the weight is kilogrammes
U
ان 5 کیلوگرم است
to carry weight
U
نفوذ یا اهمیت داشتن
operating weight
U
وزن عملیاتی
weight and balance sheet
U
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
light weight concrete
U
بتن سبک
ankle/wrist weight
U
کمربندلاغری
gram atomic weight
U
وزن اتمی به گرم
dead weight tonnage
U
گنجایش باری
weight for age race
U
مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
design gross weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
gram moleculare weight
U
وزن مولکول گرم
governor balance weight
U
وزنه تعادل رگولاتور
gram atomic weight
U
وزن گرمی اتم
gram equivalent weight
U
وزن هم ارز- گرم
gram equivalent weight
U
وزن گرمی هم ارز
gram formula weight
U
وزن فرمولی به گرم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com