Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cardiac arrest
U
توقف ناگهانی قلب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cardiac
U
وابسته بدل
cardiac
U
فم المعدی
cardiac
U
قلبی
cardiac impulse
U
تکانه قلبی
cardiac arrests
U
توقف ناگهانی قلب
cardiac cycle
U
چرخه قلبی
cardiac output
U
بازده قلبی
cardiac output
U
برونده قلبی
cardiac dyspnea
U
تنگ نفسی قلبی
under arrest
U
تحت الحفظ
arrest
U
سد جلوگیری
arrest
U
دستگیری
arrest
U
توقیف شخص
arrest
U
جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrest
U
توقیف
arrest
U
توقیف کردن بازداشتن
arrest
U
جلوگیری کردن
arrest
U
بازداشت
arrest
U
وقفه
arrest
U
دستگیرکردن
arrest
U
حکم توقیف
arrest
U
دستگیر کردن
arrest
U
سد کردن
arrest
U
حکم ضبط توقیف کردن
arrest
U
ضبط کردن
arrest
U
جلوگیری از سقوط
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
warrant as arrest
U
حکم توقیف
house arrest
U
توقیف در منزل
house arrest
U
بازداشت در خانه
arbitrary arrest
U
توقیف غیر قانونی وخودسرانه
warrant as arrest
U
حکم بازداشت
arrest warrant
U
قرار توقیف
parol arrest
U
جلب شفاهی
parol arrest
U
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
parol arrest
U
توقیف شفاهی
arrest warrants
U
قرار توقیف
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
He went underground to avoid arrest.
U
او
[مرد]
خودش را غایم کرد تا دستگیرش نکنند.
privilege frome arrest
U
مصونیت از توقیف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com