English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
card guide U راهنمای کارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guide U راهنمایی کردن
guide U ناو راهنما
guide U موج بر
guide U راهنما
guide U راهنمایی کردن تعلیم دادن
guide U کتاب راهنما
guide U هادی
guide on me U فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
guide U رهبر
guide U راهنمایی کردن غلاف
guide U راندن
guide U هدایت کردن
guide way U مسیر هدایت
guide way U مسیر لغزش
guide U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guide U کشتی فرماندهی عملیات
guide rope U مهار
guide rod U میله راهنما
guide roller U غلطک راهنما
guide nut U شیار راهنما
guide vane U تیغه هادی
guide vane U تیغه راهنما
guide rope U طناب
guide board U تابلو راهنما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
guide rail U شینه راهنما
guide rail U ریل راهنما
guide drum U طبلک راهنما
guide cylinder U استوانه راهنما
guide column U ستون راهنما
guide collar U طوقه راهنما
guide cam U بادامک راهنما
guide book U راهنمای مسافران
guide book U کتاب راهنما
guide bars U خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
guide bank U دیوار هادی سد
drilling guide U پیش مته
dovetail guide U راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
guide edge U لبه راهنما
guide post U میل
guide post U نشان راه
guide pipes U لولههای راهنما
guide pin U پین راهنما
guide on line U راهنماهابخط شوید
guide on line U راهنماها به خط
guide slot U شیار راهنما
guide lines U خط مشیها
guide lines U دستورالعملها
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
guide flag U پرچم هادی
guide flag U پرچم راهنما
guide wall U دیواره راهنما
girl guide U دختر پیشاهنگ
wave guide U موجبر
guide dog U سگ راهنم
guide dogs U سگ راهنم
bread guide U محلقرارگرفتنناندرتستر
butt guide U حافظلبه
chain guide U محافظزنجیر
paper guide U راهنمایورقه
cutting guide راهنمای برش [ابزار]
line guide U خطراهنما
guide handle U دستهیراهنما
fabric guide U قسمتراهنما
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
valve guide U هادی سوپاپ
girl guide U عضو پیشاهنگی دختران
guide mark U نشانهراهنما
Do you have a hotel guide? U آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
piston guide U راهنمای پیستون
light guide U هادی نور
yarn guide U هادینخبافندگی
thread guide U راهنماینخ
tape-guide U محلعبورنوار
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
guide bar U صفحهتیغه
double vee guide U راهنمای وی دوبل
rip fence guide U شکستنشیارحافظ
film guide roller U حلقهراهنمایفیلم
film guide rail U ریلراهنمایفیلم
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
nozzle guide vane U تیغههای هادی یا راهنما
operation exposure guide U حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
inlet guide vane U تیغههای خنک کننده جریان ورودی
coupling guide device U دستگاهحافظاتصال
exhaust guide vanes U پردههایراهنمایاگزوز
pneumatic-tyred guide wheel U عملیاتبادتایرچرخ
greetings card U کارتتبریک
card U برگ
ID card U کارت شناسایی
ID card U شناسنامه
card U خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card U ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card U یک کارت پانچ
card U امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card U روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card U ماشین پرداخت پارچه
card U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card U تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card U مین فلز برای تختههای مدار
card U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card U پنبه زنی
card U ورق بازی کردن
card U برگه
card U برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card U ورق
card U ورق بازی گنجفه
card U کارت
card U مقوا
card U کارت ویزیت بلیط
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card U کارت تبریک کارت عضویت
card U بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card U ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
smart card U کارت هوشمند
safety card U کارت تامین اتشبار
safety card U کارت تامین جنگ افزار
red card U علامت اخراج اخراج بازیگر
red card U کارت قرمز
range card U کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
ram card U RAکارت
letter card U کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
paper card U کارت کاغذی
ledger card U کارت معین
storm card U طوفان نمای دریایی
stub card U ته کارت
summary card U کارت خلاصه
tape to card U از نوار به کارت
range card U کارت برد
punched card U کارت منگنه شده
race card U برنامه اسب دوانی
playing card U گنجفه
punch card U برگ منگنه
magnetic card U کارت مغناطیسی
punch card U کارت منگنه
post card U کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
playind card U ورق گنجفه
logic card U کارت منطقی
punched card U کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
post card U کارت پستال
punched card U کارت پانچ شده
punched card U کارت منگنه
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
time card U کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
to palm a card U برگی را در دست غیباندن
high card U کارتبالا
vaccination card U دفترچه واکسیناسیون
compass card U صفحه قطب نما
boarding card U کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
card vote U کنارهگیریبهنفعکسی
cash card U کارتمخصوصگرفتنپول
cheque card U کارتشناساییمخصوصدریافتچک
index card U کارتشاخص - کارت Index
To play ones last card U آخرین تیر ترکش رارها کردن
He is a loose card . U خیلی ول است
card up one's sleeve <idiom> U برای روز مبادا نگهداشتن
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
card-cut U [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
to get [be given] your card [British E] <idiom> U برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
vaccination card U دفترچه مایه کوبی
card support U حافظورق
green card U کارت سبز
card-indexes U رجوع شود به file card
to play one's card well U از فرصت خود استفاده کامل کردن
trailer card U کارت پشت بند
visiting card U کارت ویزیت
visiting card U کارت اسم درفرانسه
visting card U کارت ویزیت
we left a card on him U کارتی در خانه اش گذاشتیم
yello card U کارت زرد
yello card U اخطار
card sharp U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp U برگزن
card sharps U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharps U برگزن
card-carrying U دارای کارت عضویت
card-carrying U عضو رسمی
card-carrying U دو آتشه
card-carrying U واقعی
card-index U رجوع شود به file card
card format U قالب کارت
card image U تصویر کارت
debit card U کارت بدهی
data card U کارت اطلاعات کامپیوتری
data card U کارت ثبت اطلاعات
court card U سرباز
court card U بی بی
court card U صورت :شاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com