English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
capitation taxes U مالیات سرانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capitation U سرشماری مالیاتی
capitation U سرانه
capitation U مالیات برهر فرد سرشماری
capitation U امارمالیاتی
taxes U عوارض
taxes U مالیات
taxes U باج
taxes U خراج
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
taxes U ملامت تهمت
taxes U سخت گیری مالیات بستن
taxes U مالیات گرفتن از
taxes U متهم کردن
taxes U فشاراوردن بر
rates and taxes U عوارض ومالیات
regressive taxes U مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
specific taxes U مالیاتهای خاص
taxes in kind U مالیات جنسی
inspector of taxes U مامورمالیات
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
levying of taxes U وضع مالیات
income taxes U مالیات برعایدات
income taxes U مالیات بر درامد
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
indirect taxes U مالیاتهای غیر مستقیم
direct taxes U مالیاتهای مستقیم
arrears of taxes U بقایای مالیاتی
excise taxes U مالیات بر فروش
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
general sales taxes U مالیات بر مصرف کلی وجزیی
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
The employer deducts taxes from the salary. U کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
marginal propensity to pay taxes U میل نهائی به پرداخت مالیات
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com