English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cab driver U رانندهی تاکسی
cab driver U تاکسیران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
slave driver U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
driver U محرک
driver U راننده
driver U شوفر سورچی
driver U گاری چی
driver U مرحله تحریک
driver U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
driver U اتومبیل ران
driver U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver U راه انداز
driver U برنامه راه اندازی
driver U راننده گرداننده
ass driver U خرک چی
ass driver U خرران
assistant driver U شاگرد شوفر
assistant driver U کمک راننده
blocking oscillator driver U راه انداز اوسیلاتور انسدادی
bus driver U محرک گذرگاه
bus driver U راننده اتوبوس
camel driver U ساربان
camel driver U شتردار
catch driver U راننده اجیر ارابه
database driver U برنامه راه انداز پایگاه داده
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
driver unit U واحد محرک
driver's dormitory U خوابگاه رانندگان
driver's mate U شاگرد راننده
elephant driver U پیلبان
engine driver U لوکوموتیوران
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
line driver U خط ران
line driver U محرک خط
mule driver U استربان
mule driver U قاطر چی
peripheral driver U محرک جنبی
pile driver U تیرکوب
pile driver U ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
pile driver U شمعکوب
printer driver U برنامه راه انداز چاپگر
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
quill driver U نویسنده
quill driver U قلم زن
screw driver U پیچ گوشتی
screw driver U اچار پیچ گوشتی
screw driver U اچار پیچکشی
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
stake driver U تیرکوب
steam pile driver U دنگ بخاری
steam pile driver U شمعکوب بخاری
test driver U برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
water driver U مقنی
winch driver U متصدی دوار
winch driver U winchoperator : syn
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver U آدم فضول
driver's cab U کابینلکوموتیوران
driver's licence U گواهینامهرانندگی
owner-driver U رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea. <proverb> U اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
to pass your driver's license test at the first attempt U آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
The driver coaxed his bus through the snow. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
cordless drill driver U دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
train driver U راننده قطار
locomotive driver [British E] U راننده قطار
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com