Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
income tax
U
مالیات بر درامد
income tax
U
مالیات برعایدات
income taxes
U
مالیات بر درامد
income taxes
U
مالیات برعایدات
income
U
درامد
income
U
عایدی
income
U
دخل
income
U
ریزش فهور
income
U
جریان
income
U
ورودیه جدیدالورود
income
U
مهاجر واردشونده
income
U
عایدات
income
U
عواید
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
actual income
U
درامد واقعی
actual water income
U
اب ورودی موثر
annual income
U
درامد سالانه
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
business income
U
درامد خالص تجارتی
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
current income
U
درامد جاری
current income
U
درامد یک سال مالی
current income
U
درامدیک دوره معین
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
deduction from income
U
کسور درامد
deferred income
U
درامدهای انتقالی
deferred income
U
پیش دریافت درامد
disposable income
U
درامد قابل تصرف
disposable income
U
درامدقابل استفاده
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
U
درامد دریافتی
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
distribution of income
U
توزیع درامد
income distribution
U
توزیع درامد
earned income
U
درامد تحصیل شده
earned income
U
درامدکسب شده
earned income
U
درامدحاصله از کار
economic income
U
درامد اقتصادی
fixed income
U
درامد ثابت
flow of income
U
جریان درامد
flow of income
U
گردش درامد
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
gross income
U
درامد ناخالص
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
imputed income
U
درامد ضمنی
imputed income
U
درامد انتسابی
income accounts
حساب های درآمد
income analysis
U
تحلیل درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
income consumption curve
U
منحنی درامد
income consumption curve
U
مصرف
income determination
U
تعیین درامد
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income effect
U
تناسب خرید با درامد
income elasticity of demand
U
کشش
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income forgone
U
درامد صرف نظر شده
income forgone
U
درامداز دست رفته
income leakage
U
نشت درامد
income leakage
U
کسر درامد
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
income per capita
U
درامد سرانه
income policy
U
سیاست درامدی
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
income velocity
U
سرعت گردش پول
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
income velocity of money
U
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
marginal income
U
درامد نهائی
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
labor income
U
درامدهای کار
live up to one's income
U
به اندازه درامد خود خرج کردن
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
mean income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد میانی
money income
U
درامد پولی
money income
U
مزد و حقوق
national income
U
درامد ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
national income determination
U
تعیین درامد ملی
national money income
U
درامد ملی پولی
national net income
U
درامد خالص ملی
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
net income
U
درامد خالص
net national income
U
درامد خالص ملی
nominal income
U
درامد اسمی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
notional income
U
درامد فرضی
notional income
U
درامد خیالی
ordinary income
U
درامد عادی
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
Other Matches
per capita income
U
درامد سرانه
permanent income
U
درامد دائمی
personal income
U
درامد شخصی
temporary income
U
درامد موقتی
the p of income to expenses
U
نسبت درامدبه هزینه
transitory income
U
درامدموقتی
total income
U
درامد کل
transfer income
U
درامد انتقالی
transitory income
U
درامد انتقالی
unearned income
U
درامد باد اورده
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
wage income
U
درامدمربوط بکار
windfall income
U
درامد باد اورده
income support
U
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
a modest income
U
درآمدی متوسط
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
supplementary income
U
درامد تکمیلی
stream of income
U
جریان درامد
personal income
U
درامد سرانه
present income
U
درامد جاری
present income
U
درامد حال
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
psychic income
U
درامد بی دردسر
psychic income
U
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income
U
درامد واقعی
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
relative income
U
درامد نسبی
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
real national income
U
درامد ملی واقعی
proportional income tax
U
مالیات بر درامد تناسبی
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
With meager income . I am working all day for a mere pittance .
U
با چندرغاز تمام روزکار می کنم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com