Perdic | building society | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 178 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	society U	جامعه اجتماع
	society U	اشتراک مساعی
	society U	جمعیت
	society U	شرکت حشر ونشر
	society U	نظام اجتماعی گروه
	society U	معاشرت
	society U	مجمع
	society U	انجمن
	society U	انسگان
	society U	جامعه
	society U	اجتماع
	society U	شرکت کمیته
	affluent society U	جامعه مصرفی
	join a society U	عضو انجمنی شدن
	atomistic society U	جامعه ذرهای
	affluent society U	جامعه رفاه
	affluent society U	جامعه ثروتمند
	atomistic society U	واحدهای کوچک تولیدی
	co-operative society U	موسسهعام المنفعه
	nonliterate society U	جامعه نانویسا
	preliterate society U	جامعه نانویسا
	law society U	کانون وکلا
	inert society U	جامعه بیهوده
	primitive society U	جامعه ابتدایی
	secret society U	انجمن سری
	egalitarian society U	جامعه تساوی طلب
	cooperative society U	شرکت تعاونی
	closed society U	جامعه بسته
	classless society U	جامعه بی طبقه
	the society is like a vortex U	جامعه مانندگردابی است
	throwaway society U	جامعه مسرف
	transitory society U	جامعه انتقالی
	withdrawal from society U	اعتکاف
	A classless society. U	جامعه بی طبقه
	The various strata of society. U	طبقات مختلف اجتماع
	Every individual in the society should . . . U	هر فردی درجامعه با ید ...
	mass society U	جامعه انبوهیده
	affluent society U	جامعه مرفه
	friendly society U	انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
	benefits society U	انجمن خیریه
	to live at the expense of society U	روی دوش جامعه زندگی
	society of certified processors U	سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
	society for computer simulation U	انجمن شبیه سازی کامپیوتر
	society for computer medicine U	انجمن پزشکی کامپیوتر
	word processing society U	انجمن پردازش کلمه
	to live at the expense of society U	بار دیگران شدن
	iranian physical society U	انجمن فیزیک ایران
	canadian information processing society U	انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
	To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent. U	سری توی سرها درآوردن
	building U	بنا
	building U	عمارت دیسمان
	building U	ساختمان
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	site building U	زمین ساختمانی
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	site building U	زمین زیربنا
	ship building U	کشتی سازی
	nest building U	لانه سازی
	office building U	ساختمان اداری
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	public building U	بنای همگانی
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	turbine building U	ساختمانتوربین
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	building line U	خط کناری ساختمان
	slab building U	ساختلوح
	service building U	ساختمانسرویس
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	tower building U	ساختمان برجی
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	administrative building U	ساختماناداری
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	building block U	کنده ساخت
	bridge building U	پل سازی
	building component U	اجزای ساختمان
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building construction U	معماری
	building construction U	روسازی
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building limes U	اهک ساختمانی
	building line U	امتداد
	building line U	راسته
	building line U	بر ساختمانی
	building line U	بر ساختمان
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	road building U	جاده سازی
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building block U	بنا کنده
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building blocks U	کنده ساخت
	building blocks U	بنا کنده
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	body building U	پرورش اندام
	body building U	بدنسازی
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	body-building U	پرورش اندام
	body-building U	بدنسازی
	building site U	کارگاه ساختمانی
	building site U	عرصه
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	building sites U	عرصه
	administration building U	ساختمان اداری
	administration building U	قسمت اداری
	building material U	مصالح ساختمانی
	building official U	بازرسان ساختمان
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	building unit U	واحد ساختمانی
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building work U	کار ساختمانی
	house building U	ساختمان مسکونی
	home building U	ساختمان مسکونی
	height of building U	بلندی ساختمان
	commercial building U	سرای
	commercial building U	تیم
	commercial building U	تیمچه
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	industrial building U	بنای صنعتی
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	capital building U	سرمایه سازی
	machine building U	ماشین سازی
	building plant U	وسایل ساختمان
	model building U	الگوسازی
	building permit U	پروانه ساختمان
	building owner U	صاحب کار
	building system U	سیستم ساختمان
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	main building U	ساختمان اصلی
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	road building slag U	شلاکه جاده سازی
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	road building machine U	ماشین جاده سازی
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان
	building steel lathing U	بافت ساختمان فولادی
	building steel lathing U	اسکلت فلزی ساختمان
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	word building test U	ازمون واژه سازی
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	a building of small scale U	عمارت کوچک
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	In appiarance it is a strong building. U	بظاهر ساختمان محکمی است
	To make a forcible entry into a building. U	بزور وارد ساختمانی شدن
	his equitable savings and loan building U	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
	bed building stage of river U	تراز سطح متوسط اب رودخانه
	to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است